• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    باسلام وخسته نباشيد من چند روز نبودم وبعضي خوابامو که ياداشت کرده بودم براتون بفرستم يادم نيست که اين ياداشتهارو فرستادم يانه به هرحال اگر تکراريه پوزش ميخوام يه بار تحت تاثير فيلمي خواب ديدم که بعداز زايمان بايد کمي که بچم بزرگتر شد خودمو آراسته کنم وبعد خانه خودمون برم يک دختر داشتم که دربيداري ندارم مثل دختر 3يا4 ساله بانمکي بود با موهاي کمي فر درحال رفتن به خانه بوديم که جايي براي وضو رفتيم انگار دو طبقه بود آقايون طبقه پايين وخانوما ظبقه بالا وضو ميگرفتند رفتم جلو وضو بگيرم از بالا محل وضوي آقايون درست زير محل وضوي مابود ديوار کوتاهي داشت ويک دايره بود من ميترسيدم اگه دخترم بياد جلو بيفته پايين دائم مراقب بودم جلو نياد وتاکيد ميکردم عقب بايسته بعد رفتيم توي پياده رو مادرم بود وپسر کوچيکمو انگار ديدم امابيشتر هواي دخترمو داشتم وانگار بيشتر دوستش داشتم
    پاسخ

    سلام خدمت فايفاي عزيز، خيلي لطف کرديد. اين يادداشت ها همشون جديد بودن، ميدونم که تايپ اين خوابها ممکنه يکمي سخت باشه، اما با رؤياهاتون کمک خيلي زيادي مي کنيد. اميدوارم بتونم به غير از تحليل هايي که انجام ميدم، بتونم لطفتونو جبران کنم