• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    امروز 17 فروردين چند تاخواب ديدم که نميدونم جدا جدا بود يا همش يک خواب بود من جدا مينويسم بيشتر فکر ميکنم يک خواب بود خواب ديدم توي يک خيابان البته پياده رو خانم هاي فاميل آش درست کرده بودند وهرکي از هرکدوم دلش ميخواست ميخورد من رفتم سر آشي که مادرشوهرم درست کرده بود رنگش قرمز بود ميخواستم بخورم که مامانم اونجا جلوي آش ايستاده بود وصحبت ميکرد من ترسيدم که مبادا آب دهانش موقع صحبت کردن توي آش پاشيده باشه از يک قسمت ديگه ميخواستم بردارم که دوباره اين اتفاق افتاد بعد خواستم از زير بردارم باز همين طور شد وآش نخوردم ميخواستم براي اينکه مادرشوهرم ناراحت نشه شوهرم علتش رو به اونا بگه.