• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    تلويزيون يه بچه مدرسه اي رو شب قبل از خواب من نشون داد که روستايي بود وسفيد با چشماي آبي ديشب 21 فروردين پسر بچه اي رو به همين شکل البته کوچيک شايد حدود يک يا دو ساله رو در خواب ديدم که انگار والدينش گدا بودند از اين بچه لجم ميگرفت و منو ياد زني که مزاحم زندگي ما شده بود مينداخت چون پدربزرگ ومادر بزرگ اون زن گدا بودند من که ازاين بچه بدم ميومد اذيتش ميکردم وبا پوست تخمه افتابگردان که ميخوردم البته از خوردنش يادم نمياد روي پاهاش خط مينداختم عذاب وجدان ميگيرم وهردفعه ميگم اين چه ربطي به اون داره اين سفيده چشاش آبيه چرا اذيتش ميکنم ولي باز اينکارو ميکردم فکرکنم تا سه بار انجام دادم