• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام 21 فروردين چندتا خواب ديده بودم که اينو يادم رفت براتون بفرستم خواب ديدم جايي مثل تراس يا پشت بام هستيم مابين بام ما و همسايه چيزي شايد مثل لباس داشت مي افتاد پسربزرگم سعي داشت بيارش همش نگران بودم نيفته ميگم ولش کن نميخواد بياريش بعد که ميره طوري که نفهمه و بدآموزي نشه ميشينم يه قسمت رو زمين که متصل بود به بام ما کمي آويزون ميشم که برش دارم اين طرف و اون طرفش باز بود با خودم ميگم پرتگاه اينقدر که من ميترسم ترس نداره