وبلاگ :
رويابين
يادداشت :
لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
نظرات :
88
خصوصي ،
151
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فايفا
امروز 18 ارديبهشت خواب ديدم توي ساختماني رفتم تا حدودي رفتن داخل ساختمان رو يادمه اما توي ساختمان رو خواب ديدم اصلا يادم نيست موقع بيرون اومدن توي راه پله پايين متوجه ميشم يک حيواني مثل شبه رفت وپشت پله ها پنهان شد به نظر وحشي شيري رنگ وموهاش شبيه پشم گوسفند ميومد اما جثه اش بزرگ بود انگار سگ بود گفتم کاش ميشد دستمو ميتونستم دراز کنم درو باز کنم که بره بيرون ترسيده بودم بعد در که هي باز و بسته ميشد يدفعه خود همون حيوون پريد توي کوچه پايين روي پله ها حيوني ديگه افتاده بود شبيه خرگوش ولي خيلي بزرگتر اندازه تقريبا گوسفند متوسط شايد کوچکتر خيلي عجيب وغريب بود گوشاي بلند و اندامش چاق و شبيه خرگوش بود چشاش مثل دوتا دايره کوچيک بود و معلوم نبود کدوم طرف سرشه قشنگ که نگاش ميکنم و يه چيزايي سردرميارم که چه شکليه ميگم اينکه مرده ميخوام با لگد پرتش کنم توکوچه که انگار اون سگه حواسش بره به اين و به من کار نداشته باشه بعد متوجه ميشم که خيلي خيلي به ندرت و آروم چشاش حرکت ميکنه ميگم يه موقع همين طور در حال جون دادن زنده نمونه بچه ها اذيتش کنند و آتيشش بدن اگه يدفعه بميره بهتره حالا نميدونم قصدم چي بود چه جوري داشتم برا خودم تجزيه تحليل ميکردم که چيکارش کنم