سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویابین
جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
به رؤیابین، جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا خوش آمدید

جنسیت: مرد

سن: 27

خواب دیدم به همراه برادرم در کوه مثل روزهای همیشه تابستان در حال پیاده­روی هستیم که پس از اندک زمانی فاصله گرفتن از ده، روستای پشت سر ما محو شد و تاریکی هولناکی ما را احاطه کرد و این تاریکی آرام آرام تمام وجود من و برادرم را در برگرفت. و با تاریک شدن کل اطراف و صحنه اطراف ما یکباره از خواب برخاستم. در خواب دیگر به همراه هم­اتاقی­هایم در یک صبح زود از اتاق خارج شدیم. همه ما یک تبر بزرگ به همراه داشتیم و به خیابان ولیعصر رفته و از ونک تا میدان ولیعصر تمام درخت­های اطراف خیابان را از ته بریدیم و بازوهایمان با هر ضربه بزرگ می­شد و احساس غرور خاصی به ما دست می­داد. یکی از هم اتاقی­هایم جمله معروف ما را به زبان آورد و گفت مگه با پوست بخردن، غذا بدن درست بونه . . . غریو و شادی بسیاری از ما را فراگرفت و از خواب برخاستم.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 91 اسفند 3 :: 10:27 عصر

درباره سایت


امیرعلی مازندرانی «روانشناس، پژوهشگر، و درمانگر اختلالات خواب»
پیوندها
صفحات سایت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار سایت
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 60
  • کل بازدیدها: 380898
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است