سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویابین
جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
به رؤیابین، جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا خوش آمدید

جنسیت: مرد

سن: 25

این خواب، یکی از کامل­ترین خواب­هایی است که به خاطرم مانده است. خواب دیدم در یک مکانی که اصلا یادم نمی­آید کجا بود و به احتمال زیاد شهر خودمان (شیراز) بود به دنبال مادرم می­گشتم. همه جا را گشتم ولی وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم خانه است و برای من همسری انتخاب کرده است.  وقتی از او پرسیدم که او کیست، گفت همسرت. گفتم چگونه؟ او گفت تو در عقد اویی؛ یعنی بدون آن­که من روحم خبر داشته باشد او با من محرم شده بود. هم خوشحال بودم و هم ناراحت. مادرم می­گفت عمویت خیلی از او تعریف کرده است. من کم­کم داشت خوشم می­آمد. جلو رفتم تا با او حرف­هایی که باید قبل از ازدواج زده می­شد بزنم. اما او کاملا ساکت بود و فقط یک لبخند بر لبان او بود. جلو رفتم و برای اولین بار در عمرم یک دختر را گرفتم. می­خواستم به او بگویم بیا عهد ببندیم که مسافر بهشت باشیم، اما از خواب پریدم. تا آنجایی که به خاطر دارم تمام صحنه­های خواب کم­نور بود. 




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 12 :: 10:14 عصر

درباره سایت


امیرعلی مازندرانی «روانشناس، پژوهشگر، و درمانگر اختلالات خواب»
پیوندها
صفحات سایت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار سایت
  • بازدید امروز: 41
  • بازدید دیروز: 31
  • کل بازدیدها: 380458
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است