• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : آخرين خوابي که ديديد چي بود؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دو يا سه ماه پيش خوابي ديدم.
    قبل از خواب همسايمون پيرزني تنها بود که گاهي اوقات ما براي کمک به ايشون به خونشون مي رفتيم . ايشون اسفند سال پيش از دنيا رفتند با بيماري طولاني که مدت زيادي خوابيده بودند و کاري نمي تونستند بکنند
    خوابم : خواب ديدم دارم يه باغ بزرگ رو آب ميدم ميگم باغ چون درختاي زيادي داشت داشتم با شيلنگ روي برگهاي درختا آب مي ريختم که يهو صدايي گفت آب نريز خيس شدم
    بعد همون پيرزن همسايمون اومد جلو سالم بود تازه انگاري تپل تر هم شده بود بعد منو (همونطور که وقتي زنده بود) صدا مي زد صدا زد و با هم صحبت کرديم دقيق يادم نيست چي گفتيم .
    بعد يادمه من رفتم پشت اون باغ مادرم اونجا بود گفتم مامان مگه زهرا خانم نمرده بود مامانم گفت چرا؟ گفتم آخه الان اون وسط بود سالم سالم . بعدش يادم نيست فکر کنم از خواب بيدار شدم.