• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    باسلام 4يا5 سال پيش خواب ديدم جايي رفتم شبيه خرابه ياخانه هاي نيم ساز اونجا يک آشپزخانه ديدم که ديوار هم نداشت قشنگ بود ويک رقص نور هم توي آشپزخانه ميديدم که خيلي زيبا بود داشتم برميگشتم که ميبينم مسيرم شبيه خيابانهاي تهران نزديک خانه خودمون بود وانگار ظهر وخلوت بود که متوجه ميشم کفشهامو جا گذاشتم وپابرهنه هستم ميخوام برم بيارمش ميگم ولش کن اونا که کهنه وداغون شده بود توراه هزارتا کفش فروشي هست ميخرم باز فکر ميکنم تا به کفش فروشيها برسم پاپرهنه ام برميگردم وکفشهامو ميپوشم دربيداري چنين کفشهايي داشتم