• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام امروز 27 فروردين خواب ديدم جايي کنسرت هست وخواننده آقاست ما توي درگاهي که اون قسمت و اتاق کوچکيرو جدا ميکنه ايستاديم تو درگاه خيلي شلوغ بود من ميام عقب مي ايستم و پسرمو جاي خودم ميذارم که هم اون بيشتر لذت ببره و هم من که درست روبروي تماشاچيا بودم توي چشم نباشم احساس ميکردم سبکه براي من البته دور بوددند بعد از اون خواننده نوبت خانمي بود که بخونه از همون اتاقي که ما ايستاده بوديم ميخواست بره تو سالن به مامانم ميگه مادر بيا با هم بريم مامانم از اينکه با اون خانم بعنوان مادر وپير زني همراه بشه مثل مستندهايي که افراد پير وزحمتکش رو با ترحم نشون ميدند خوشش نيومد با عصبانيت ميگه بيا برو دنبال کارت و اون خانم هم صورت باريکي داشت وکمي حالت پير داشت با اينکه پير نبود و اصلا زيبا نبود اين خوابو ديدم بيدار شدم ساعت 7 صبح بود وچون دير شده بود همه رو يادم رفته بود کمي فکر کردم يادم اومد