وبلاگ :
رويابين
يادداشت :
لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
نظرات :
88
خصوصي ،
151
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فايفا
حدود دوسال پيش خواب ديدم من وداداشم زنداني شديم اول داداشم آزاد شد يا شايد فرارکرد بعد من قصد فرار کردن داشتم اونجا هم يک خونه بود بعد شايد در زدند من رفتم درو باز کنم يا همين جوري جلوي در رفته بودم به فکرم رسيد که حالا که جلوي درم فرارکنم بعد ديدم داداشم ازهمون جا رد شد ولي توجه نکرد شروع به دويدن کردم ميترسيدم پشتم باشن رفتم خونمون نميدونم از در يا پنجره به هر حال اول وارد اتاق کوچيکه شدم و رفتم زير تختي که روش رختخواب چيده شده بود و ميترسيدم بيرون بيام که نيان منو ببينند البته خونه خونه اي که توي بيداري داريم نبود