• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    امروز جمعه 13 ارديبهشت خواب ديدم تو لحاف تشک خوابيدم و چند نفر ديگه هم هر کدون روي تشک خودشونند و دور هم هستند همون خانم که قبلا نوشته بودم نوه عمم و عموم هست هم سرجاش بود ونميدونم خواهراش يا از همون افراد خانوادش دور هم بودن ومن تنها توي جاي خودم حسرت ميخوردم که همه يکي رو دارند اما من نه. اينم که اينقدر با هم دوست بوديم که خونشون تهرانه فقط گاهي مياد و ميره باز ميگم نه اگه اينجا هم بود مثل الان سرش گرم خانواده خودشه پدر شوهرم بالا سرم روي چيزي نشسته بود دلش براي من خيلي ميسوخت و احساس ميکنم که انگار حرکتي کرد با خودم ميگم نکنه فکر کنه تنهايي اذيتم ميکنه بياد اينجا که تنها نباشم اروم دستمو يا پامو دراز ميکنم که اگر هم خواست بياد ببينه که جا نيست و نياد
    پاسخ

    سلام خدمت فايفاي عزيز، اين، صد و پنجاه و دومين رؤيايي بود که نوشتيد. واقعا از لطفتون ممنون. رؤياهاتون در حال تحليله که يک مقدار فرايندش طولانيه. فکر ميکنم تا الان 50 تاش تحليل شده، اما هر چقدر تعدادش بيشتر باشه بهتره. باز هم اگه از رؤياهاتون بنويسيد خيلي ممنون ميشم.