• وبلاگ : رويابين
  • يادداشت : لطفا آخرين رؤيايتان را اينجا بنويسيد
  • نظرات : 88 خصوصي ، 151 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يکشنبه 22 ارديبهشت خواب ديدم ميخوايم بريم خونه مادرشوهرم انگار هرروز ميرفتيم قبل از اون اول من وهمسرم با ماشين دور ميزديم بعد ميرفتيم اونجا هرروز قبل از رفتن مادر شوهرمو سر ظاهرا چهاراهي که مي ايستاد ميديديم وانتظار هم نداشت سوارش کنيم انگار درکمون ميکرد توي خواب شبيه هنرپيشه طنز مريم اميرجلالي بود يعني اصلا قيافه خودش نبود آخراش ميديدم با ناراحتي نگاه ميکنه که چرا سوارش نميکنيم من ناراحت ميشم که چرا متوجه نيست اگر من وهمسرم با هم باشيم وکسي مزاحم نشه صميمي تر ميشيم توقع داشتم متوجه اين موضوع باشه