جنسیت: زن
سن: ؟
من یک پسر داییم دارم که سرطان داره یک شب خواب دیدم بادختر اون داریم قدم میزنیم و خیلی ناراحته میگه حال پدرش خیلی بده وبعد به خونه ای میریم که خونه ما بود میبینم خواهرشوهرش که چندسال به خاطر سرطان فوت کرده اونجاست از پله ها بالا میره من نگرانم نکنه خونه به هم ریخته باشه وهمه جاهم دور میزد بعد یه بالکون کوچک بود که میگفت این جا زندگی میکنه که گل و گیاه هم اونجا بود نمیدونم شاید هم شوهرم اونجا زندگی میکرد میبینم که بازم ناراحتند وداماد پسر داییم هم که سرطان داره فکر می کنم به خاطر اونه بعد میبینم اون یکی دامادش که برادر همونی که سرطان داره اونجا نشسته از خانمش میپرسم که چرا همسرش اینجوری مثل ادم مریض و داغون شده میگه سروتونین داره که من مثل آدم سرطانی می دیدمش بعد رفتم خونه شوهرم وارد شد دیدم که سالمه خیلی خوشحال شدم ازبس که اونجا صحبت مریضی همه بود.
موضوع مطلب :