جنسیت: زن
سن: ؟
یک شب خواب دیدم فامیلها مثل همیشه که مراسم خاصی مثل محرم وغیره داریم جمع هستیم خواهر شوهرم پذیرایی میکرد وسط حضرت علی ایستاده بود وچند تا کتاب که توش چیزی نوشته نبود دستش بود منو صدا زد وگفت بیا این کتابهارو بنویس.