جنسیت: زن
سن: ؟
یک شب دیگه خواب دیدم سر کوچه خانه پدریم هستم که توی اون کوچه خانه خودمون بود شب بود وماه درآسمان دیده میشد روبروی کوچه ما کمی اونطرفتر سمت راست من ساختمان بلندی بود ویک روحانی روی بام اون خونه ایستاده بود که قدبلند وهیکل درشتی داشت تقریبا مثل همون ساختمان حس میکردم خیلی آدم خوب و پاکیه ودر حد پیامبرا بود ناگهان سقوط کرد و افتاد که البته روز بعد شنیدم پیش نماز محلونو بیرون کردند وبعداز مدتی دوباره عذر خواهی کردند و آوردنش نمیدونم میتونه به هم ربط داشته باشه یانه.
موضوع مطلب :