جنسیت: زن
سن: 24
آخرین رؤیایی که دیدم مربوط میشود به حدود 10 روز پیش. در منزل خودم بودم. رؤیایی دیدم که مربوط میشد به این که بچهدار شده بودم. چون هنوز در دوره عقد هستم، و از طرفی مشغله بسیار زیادی دارم و نیز محصل هستم، انتظار بچهدار شدن را نداشتم. در خواب وقتی نوزاد را که پسر بود و بسیار زیبا به من دادند، من هنوز شوکه بودم، زیرا در خواب فکر میکردم که من اصلا آمادگی بچه دار شدن را نداشتم. اما در عین حال احساس مادرانه بسیار بسیار قوی داشتم. در حین خواب میدیدم که به دانشگاه آمدهام و سر کلاس هستم، اما یکدفعه یادم میآمد که نوزاد را با خودم نیاوردهام (زیرا واقعا آمادگی آن را نداشتم و به داشتن نوزاد عادت نکرده بودم) بلافاصله به خانه برمیگشتم و نوزاد را همراه خودم به دانشکده میآوردم. البته این مرتبه دومی است که این خواب را میبینم. نوزاد را در آغوش گرفتم. او گرسنه بود. سعی میکردم به او شیر بدهم، اما چون درخواب میدانست که انتظار بچهدار شدن را نداشتم، شیری نداشتم به او بدهم. نوزاد در آغوش من بود و به من نگاه میکرد. و من احساس بسیار زیبای مادرانه توأم با نگرانی برای آن نوزاد داشتم. موقعیت که برایم آشنا بود و سایر محیطها هم خانه فعلی خودم بود و فضاهای یکرنگ که یادآور محیط خاصی نبود.
موضوع مطلب :