جنسیت: زن
سن: ؟
4یا5 سال پیش خواب دیدم جایی رفتم شبیه خرابه یاخانه های نیم ساز اونجا یک آشپزخانه دیدم که دیوار هم نداشت قشنگ بود ویک رقص نور هم توی آشپزخانه میدیدم که خیلی زیبا بود داشتم برمیگشتم که میبینم مسیرم شبیه خیابانهای تهران نزدیک خانه خودمون بود وانگار ظهر وخلوت بود که متوجه میشم کفشهامو جا گذاشتم وپابرهنه هستم میخوام برم بیارمش میگم ولش کن اونا که کهنه وداغون شده بود توراه هزارتا کفش فروشی هست میخرم باز فکر میکنم تا به کفش فروشیها برسم پاپرهنه ام برمیگردم وکفشهامو میپوشم دربیداری چنین کفشهایی داشتم.
موضوع مطلب :