جنسیت: زن
سن: ؟
خواب دیدم داریم پیاده میریم ده سر زمین کشاورزی پدر شوهرم انگار با خانواده پدرشوهرم بودیم توی جاده روی سیم برق که از سرو ته اون سمت راست وچپ جاده بود یک اتوبوس باریک روی سیم بود که دخترای مدرسه ای توش بودن از زیرش که رد شدیم خیالم راحت میشه که رومون نیفتاد باز فکر میکنم خوب من معلوم نیست کی دیگه از اینجا رد شم بچه هام که برای کمک پدربزرگشون میان پس چی بعد میگم این کار خیلی خطرناکه ونباید این اتوبوس اینجا باشه جاریم میگه سری بعد قراره داداشم اینا بیان روی سیم برق بعد میبینم رسیدیم سرزمین اما جور دیگه بود اون موقع سردتر شده بود میگم کاش لباس بیشتر برای پسر کوچیکم میاوردم از خاله همسرم میخوام گوشیشو بده زنگ بزنم به همسرم بگم بیاره فکر کنم میگه شارژ نداره شک کرده بودم راست میگه یا نه.
موضوع مطلب :