جنسیت: دختر
سن: 20
اون شب که تو مختار نامه کیان مرد خواب دیدم که گردنم به شدت درد میکنه و توی یه مهمونی هستم.اونجا برام جا انداخته بودن که بخوابم چون نمیتونستم راه برم...اخه گردنم قطع شده بود و فقط به یک مو بند بود اما زنده بودم و لی موقع حرکت کردن باید دودستی گردن رو میگرفتم.خیلی هم درد میکرد
صبح که از خواب بیدار شدم هنوز درد میکرد. سر صبحونه بود که یاد گردن کیان افتادم!
موضوع مطلب :