جنسیت: دختر
سن: 20
یادم نمیاد این خواب رو کی دیدم .ولی حدودا 3 سال پیش بود. اتفاقی که توش افتاد برام جالب بود :
مدتی بود که کابوس زیاد میدیدم ...خواب های بسیار کوتاه که اغلب با صدای گلوله و لرزش بدن بلند میشدم.یه بار به خودم گفتم تا حالا چند بار شده که تو خوابم قدرت های عجیبی داشتم یا اینکه ناگهان فضای اطرافم با یک جمله بی ربطی که گفتم عوض شده و اتفاقات خواب طور دیگه ای رقم خورده.تصمیم گرفتم اینبار که کابوس دیدم و فهمیدم خوابم مسیر داستان رو عوض کنم ...مثلا یکهو بگم:"کات...خسته نباشید دوستان فردا هم سر صحنه بیایید "
یکبار تو خواب این فکرم یادم اومد:
خواب میدیدم که تو یک سیرک مشهور و بزرگ دارم بند بازی میکنم و انگار این نمایش برای کسی جالب نبود...تو خواب پسر بودم...بقیه کسایی که تو سیرک کار میکردن و نمایش های پر سر و صدایی داشتن منو مسخره و اذیت میکردند.یکیشون که خیلی گنده و قد بلند بود اومد دوباره به اذیت کردنم و هر هر میخندید...یادم افتاد که خوابم.نمیخواستم دوباره مشت بخورم...با خودم گفتم تو خواب همه چیز الکیه ...همه چیز همونیه که تصور میکنی...چشمام رو بستم و تصور کردم که خیلی قویم .تمام تمرکزم رو به بازو ها و مشتم دادم.خیلی مطمئن به یارو گفتم میری یا حالیت کنم؟
ابروهاش رفت بالا و با پوز خند گفت بزنی بهتره...!
منم چشامو بستم و مشتم رو کوبیدم تو شکم گنده اش ...چشامو که باز کردم ،مشت خودم رو دیدم که تو شکمش فرو رفته بود و یارو هنوز همونجا دست به کمر نیگام میکرد.در حالی که از استرس میخندیدم و تعجب کرده بودم که چرا کلکم جواب نداد مشتمو اوردم طرف خودم.بعد یارو عوض مشت من،یه مشت زد بهم که از سقف سیرک (مثل کارتونای تام و جری!) پرت شدم بیرون و از خواب پریدم
موضوع مطلب :