نظریههای گلوبوس و بوهم دیدگاهی پست مدرن را به فرایند تفسیر خواب اضافه کرده است. گلوبوس با رویکرد مکانیکی فعالسازی ـ ترکیب مخالفت کرد و موضع پدیدارشناختی را ترجیح داد. گلوبوس رؤیا را به عنوان مخلوقی کامل و جدید در نظر گرفت که بهزیستی روانشناختی را به حداکثر میرساند. بوهم نظریهپرداز و فیزیکدان از دیدگاه گلوبوس مبنی بر این که آشکار کردن تواناییهای روانشناختی در رؤیا نهفته است و نیازی به تعامل با محیط پیرامون ندارد حمایت کرد.
تفسیر رؤیای گشتالتی (پرلز، 1969) از روش تحلیل شخصیتهای درون رؤیا به عنوان فرافکنی زندگی رؤیابین بهره میجوید. معمولا این رؤیاها قسمتهایی هستند که نادیده انگاشته شدهاند، رد شدهاند یا حتی سرکوب شدهاند. یکی از هدفهای تحلیل رؤیای گشتالتی قبول و سر و سامان دادن به این قسمتهاست. درمانگر گشتالتی از رؤیابین میخواهد که در شرایط گروهی نقشهای متنوع درون رؤیا را بازی کند با این هدف که این شخصیتها یا اشیا را به عنوان فرافکن خودشان تجربه کنند. رؤیابین تشویق میشود که نقش عناصر زنده و غیر زنده رؤیای خودشان را از دیدگاه خودشان بازی کنند. دیسیکو (2008) متقاعد شده است که رؤیاها حاوی پاسخهایی به سؤالات اساسی در زندگی هستند و به هدایت زندگی از طریق تصاویر الهامی که از عقاید، رفتارها، هیجانات و آرزوهای ناهشیار تولید شده است، کمک میکند. تکنیکهای عملی که توصیه شده است شامل روش داستانگویی است که در طول آن کلمات اصلی رؤیا در درون داستان گنجانده میشود، بررسی نقشه هیجانی رؤیا و همچنین روشهای پرچالش تداعی و تشدید که بر اساس روانشناسی روانتحلیلگری فروید و تحلیلی یونگ ارائه شدهاند نیز از دیگر روشهای توصیه شده است که اجازه میدهند که روشهای تفسیر، در خارج از مرزهای رواندرمانگری سنتی مورد استفاده قرار گیرد. تحلیل گروهی رؤیا تکنیکی است که توسط درمانگرانی نظیر تیلور (1992) و ویلیامز (1980) تحت تأثیر روش یونگی بسیار استفاده شده است. اعضای گروه رؤیاهایی را تفسیر میکنند که از نظر نمادین اشتراک دارند و در نهایت به تحقق فردی خود رؤیابین اعتبار میبخشد. از مکتب علمی روانتحلیلگری، ریسکامپ (2006) از رویکرد گروهدرمانی بهره جست تا استرس پس از سانحه را درمان کند. شرکتکنندگان رؤیاهای پراضطراب تکرار شونده و کابوسهایی داشتند که قابل استناد به اصطلاحات روانپویشی تجزیه و سرکوبی و نشان دادن تثبیت در تحول بود. درمانگر از رؤیاها برای پردهبرداری از سرکوبها و اجازه دادن به بیان آزاد محتواهای ترسناک بهره میبرد.
اینگرمن (1993) درمانهای شمنها و جادوگران گذشته را شبیه به وضعیت رؤیا میداند. شمنها به به دنیاهای روحانی و غیرعادی سفر میکردند تا کمک کنند تا قسمتهای از دست رفته روح بیمار را به او برگردانند. اینگرمن اعلام کرد که رؤیاها ممکن است راهی برای دریافت شفا و همچنین درخواست از ارواح برای کمک باشد.
بلو استون در بررسی خود (2002) درباره کارکردهای فرهنگی رؤیا، رؤیا را به عنوان ملاقات با اجداد، منادیان آینده، منبع صداها، رقصها و تشریفات دیگر، سفر به دنیای ارواح، مرگ کوچک، و به طور کلی روشهایی برای مدیریت ارواح و فرهنگ توصیف کرد. دیدگاههای شمنی هنوز هم در رواندرمانی کاربرد دارد.
روش مشهور تفسیر رؤیا، نماد رؤیای جهانی است. گارفیلد (2001) دوازده مورد از رایجترین رؤیاها را در کل دنیا مورد بحث قرار داده است که هر کدام میتوانند مثبت یا منفی باشند. وبسایت گارفیلد (dreammoods.com) این موضوع را مورد بحث قرار داده است. گارفیلد موضوعات اصلی رؤیا مثل افتادن، پرواز کردن، تعقیب، آزمون، برهنه بودن، و دندان را توصیف کرد. بررسیهای کائی ـ چینگ یو (2008) در هنگکنگ رایجترین رؤیاها را شامل مدرسه و درس، تعقیب شدن یا تعقیب کردن، افتادن و دیر رسیدن توصیف کرد.
موضوع مطلب :