جنسیت: مرد
سن: 26
پدرم را خواب دیدم که با مرد همسایه که او هم مرد خوبی است دعوا میکرد و کار به شکایت و دادگاه کشیده شد و من در حین خواب میخواستم به پدرم کمک کنم و راههایی که در دادگاه میشد از خودمان دفاع کنیم را بررسی میکردم، در حین این خواب احساس ناخوشایندی داشتم و خیلی خواب ناراحت کنندهای بود. با این که پدرم همسایه را کتک نزده بود، ولی همسایه با مکر و حیله میخواست که برای ما دردسر درست کند و در شکایت خود از گفتن دروغ ابایی نداشت، ولی من میدانستم که این حرفها مناسب شأن ما نیست و به هیچ وجه قاضی قبول نمیکند. با این حال استرس داشتم و خیلی نگران بودم.
موضوع مطلب :