سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویابین
جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
به رؤیابین، جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا خوش آمدید

جنسیت: زن

سن: ؟

خواب دیدم چند تا گربه افتاده بودن دنبالم، جیغ میزدم. خیلی ترسناک بود.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 90 اسفند 4 :: 11:13 عصر

آخرین رؤیایتان را که به یاد می آورید بنویسید، چه رؤیای دیشب باشد، چه رؤیای ماه پیش و چه رؤیای پارسال. اما لطفا ابتدا بنویسید که این رؤیا در چه تاریخی دیده شده است. سپس بنویسید که فکر می­کنید در چه زمانی از روز، این رؤیا را بخاطر آورده­ اید  و سپس بنویسید که زمانی که رؤیا را بخاطر آورده ­اید، در کجا بوده­اید. لطفا رؤیا را به همان شکلی که به یاد می­ آورید، دقیق و کامل توضیح بدهید. گزارش شما باید شامل هر چیزی که به یاد می­ آورید باشد: توضیح موقعیت، شرایط و مکان رؤیا، که آیا برایتان آشنا بود یا نه؛ توصیفی از افراد درون رؤیایتان، سن و جنسیت آن­ها و رابطه آن­ها با شما؛ و همچنین هر حیوانی که احیانا در خواب شما دیده شده است. اگر امکان دارد، احساس خودتان را در هنگام خواب دیدن بنویسید و بگویید که آیا برایتان خوشایند یا ناخوشایند بوده است. حتما آن چیزی که در رؤیا برای شما و شخصیت­های دیگر رؤیا اتفاق می­افتد به طور دقیق بنویسید. نظرتان را به صورت خصوصی برایم بفرستید. رؤیاهای شما در پست بعدی منتشر خواهد شد. لطفا سن و جنسیتتون رو هم بنویسید. در صورتی که تمایل ندارید رؤیایتان منتشر شود، این موضوع را بنویسید تا تنها در فعالیت های تحقیقاتی از آن استفاده کنم. قبل از هر چیز از شما به خاطر رؤیاهای باارزشتان ممنونم.

این رؤیاها را نه به خاطر تعبیر کردن، بلکه به خاطر به دست آوردن مفاهیم ذهنی، دغدغه ها و علائق مردم ایران جمع آوری میکنم. این رویاها پس از این که جمع آوری شد، توسط سیستم کدگذاری هال و ون دی کسل کدگذاری و تحلیل محتوا میشود. این مفاهیم، دغدغه ها و علائق مردم دقیقا همان چیزی هستند که مردم بر اساس آن عمل میکنند، بنابراین، رؤیاها دارای معنای روانشناختی هستند و مطالعه ی آنها بسیار ارزشمند است. منتظر رؤیاهای باارزشتان هستم.

 




موضوع مطلب :

پنج شنبه 90 اسفند 4 :: 8:2 عصر

خوشحالم که بعد از ده روز از افتتاح این وبلاگ، بیشتر از 700 بازدید داشتم و 20 نفر برایم رؤیا نوشتند (دو نفر از من خواستند رؤیاهاشون منتشر نشه). علاوه بر این با بیشتر از 100 نفر دوست شدم و با ده نفر هم تبادل لینک کردم. این همکاری شما، به من روحیه میده تا بازم فعالیت کنم و آینده خوبی رو برای وبلاگ ما (چون شما هم توش مینویسید) نوید میده. تا به حال رؤیاهایی که برام نوشتید چند ویژگی دارند که هنوز نمیتونم با قطعیت بگم که این ویژگی مخصوص خود شماست یا این که نحوه جمع آوری من باعث این ویژگی ها شده. اول این که خیلی برایم کابوس نوشتید. خیلی از افرادی که فوت کردند نوشتید. رؤیاهاتون اغلب در محیط خانواده و پیش افراد آشنا بوده. توی رؤیاهاتون بهتون زیاد تهاجم میشه و روابط دوستانه کمی توی رؤیاهاتون هست. رؤیاهاتون از متوسط رؤیاهایی که گرفته میشه کوتاه تره (شاید به خاطر اینه که حوصله ی نوشتن ندارید) و اکثر شما به شدت معتقدید که رؤیاهاتون صادقه است یا این که رؤیاهاتون میتونه تأثیری روی زندگیتون بذاره. همون طوری که از جو پارسی بلاگ پیداست، محیط این جا خیلی مذهبیه و خیلی از شما موضوعات مذهبی رو نوشتید. در مورد رؤیای صادقه حتما توی پست های آینده مینویسم. ولی فعلا بگم که تحقیقاتی که انجام شده اغلب، موفق نشدند رؤیای صادقه ای رو ثبت کنند. اگر مطمئن هستید رؤیاهاتون همیشه، توی بیداری محقق میشه، خیلی مورد عالی ای هستید برای این که تحقیقاتی در مورد رؤیاهاتون انجام بشه. من از همین الان بگم که اگر کسی از شما هست که قبول بکنه رؤیاهاشو صبح که از خواب بیدار میشه با تاریخ و دقیق بنویسه، (هر رؤیا حداقل باید 50 کلمه باشه)، اگه بتونه حداقل 125 رؤیا بنویسه، هر رؤیا رو 500 تومان ازش میخرم (میدونم پول ناچیزیه، ولی چه کنم که دانشجو هستم و ...). بازم از همه لطف هایی که به من داشتید ممنونم. امیدوارم بتونم با خیلی از شما دوست صمیمی بشم و شاید هم خدا رو چه دیدید؟ همکار تحقیق شدیم. 




موضوع مطلب :

پنج شنبه 90 اسفند 4 :: 7:58 عصر

جنسیت: زن

سن: 24

خواب دیدم خوابیده ام و لحاف رومه و از توی لحاف یه عالمه مار میان بیرون و تکون می خورن از ترس نمی دونستم چی کار کنم که خدا رو شکر از خواب پریدم.




موضوع مطلب :

چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 4:40 عصر

جنسیت: زن

سن: 21

اول خوابم که خیلی خوب بود من ومهدی وچند تا از دوستام از جمله آبجی جونی ویکی دیگه از دوستام که باسم خیلی عزیزن تو یه باغ خیلی خیلی گشنگ قدم میزدیم وبگو بخند و... تا اینکه به چند تا ساختمان نیمه کاره رسیدیم ما داخل یکی از ساختمانها شدیم اونجا یه قبر خیلی خیلی بزرگ وجود داشت که توش یه مرده بود من رفتم توی قبر وگفتم شنیدم با خوابیدن توی قبر عذاب قبر کم میشه وقتی خوابیدم از سر کنجکاوی روی مرده را کنار زدم و دیدم مهدی جونم مرده ولی اصلا گریه نکردم کنارش راحت خوابیدم ولی یک دفعه دیدم دوستام از بالا دارن رو سرم خاک می ریزن ومن می ترسیدم که زنده به گور شوم .




موضوع مطلب :

چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 4:31 عصر

آخرین رؤیایتان را که به یاد می آورید بنویسید، چه رؤیای دیشب باشد، چه رؤیای ماه پیش و چه رؤیای پارسال. اما لطفا ابتدا بنویسید که این رؤیا در چه تاریخی دیده شده است. سپس بنویسید که فکر می­کنید در چه زمانی از روز، این رؤیا را بخاطر آورده­ اید  و سپس بنویسید که زمانی که رؤیا را بخاطر آورده ­اید، در کجا بوده­اید. لطفا رؤیا را به همان شکلی که به یاد می­ آورید، دقیق و کامل توضیح بدهید. گزارش شما باید شامل هر چیزی که به یاد می­ آورید باشد: توضیح موقعیت، شرایط و مکان رؤیا، که آیا برایتان آشنا بود یا نه؛ توصیفی از افراد درون رؤیایتان، سن و جنسیت آن­ها و رابطه آن­ها با شما؛ و همچنین هر حیوانی که احیانا در خواب شما دیده شده است. اگر امکان دارد، احساس خودتان را در هنگام خواب دیدن بنویسید و بگویید که آیا برایتان خوشایند یا ناخوشایند بوده است. حتما آن چیزی که در رؤیا برای شما و شخصیت­های دیگر رؤیا اتفاق می­افتد به طور دقیق بنویسید. نظرتان را به صورت خصوصی برایم بفرستید. رؤیاهای شما در پست بعدی منتشر خواهد شد. لطفا سن و جنسیتتون رو هم بنویسید. در صورتی که تمایل ندارید رؤیایتان منتشر شود، این موضوع را بنویسید تا تنها در فعالیت های تحقیقاتی از آن استفاده کنم. قبل از هر چیز از شما به خاطر رؤیاهای باارزشتان ممنونم.

این رؤیاها را نه به خاطر تعبیر کردن، بلکه به خاطر به دست آوردن مفاهیم ذهنی، دغدغه ها و علائق مردم ایران جمع آوری میکنم. این رویاها پس از این که جمع آوری شد، توسط سیستم کدگذاری هال و ون دی کسل کدگذاری و تحلیل محتوا میشود. این مفاهیم، دغدغه ها و علائق مردم دقیقا همان چیزی هستند که مردم بر اساس آن عمل میکنند، بنابراین، رؤیاها دارای معنای روانشناختی هستند و مطالعه ی آنها بسیار ارزشمند است. منتظر رؤیاهای باارزشتان هستم.




موضوع مطلب :

چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 2:29 عصر

جنسیت: زن

سن: 14

آخرین رویام فرار بود از یه چیز وحشتناک نمیدونم فقط داشتم میدویدم به یه ساختمون بلند رسیدم رفتم توش بعدش به طرف اون چیزی که میترسوندم برگشتم ولی یکدفعه پرت شدم.........




موضوع مطلب :

چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 2:23 عصر

جنسیت: زن (احتمالا)

سن: ؟

خواب دیدم یه کیفی دستمه . یه آقایی بهم میگه زیپ کیف رو باز کن من مشغول صحبتم دو سه بارمیگه و من زیپ کیف رو باز می کنم می بینم ساکهای مسافرتی مدل  ساکهای مکه تا شده توشه و بعد از خواب بیدارمیشم.




موضوع مطلب :

چهارشنبه 90 اسفند 3 :: 12:34 صبح

آخرین رؤیایتان را که به یاد می آورید بنویسید، چه رؤیای دیشب باشد، چه رؤیای ماه پیش و چه رؤیای پارسال. اما لطفا ابتدا بنویسید که این رؤیا در چه تاریخی دیده شده است. سپس بنویسید که فکر می­کنید در چه زمانی از روز، این رؤیا را بخاطر آورده­ اید  و سپس بنویسید که زمانی که رؤیا را بخاطر آورده ­اید، در کجا بوده­اید. لطفا رؤیا را به همان شکلی که به یاد می­ آورید، دقیق و کامل توضیح بدهید. گزارش شما باید شامل هر چیزی که به یاد می­ آورید باشد: توضیح موقعیت، شرایط و مکان رؤیا، که آیا برایتان آشنا بود یا نه؛ توصیفی از افراد درون رؤیایتان، سن و جنسیت آن­ها و رابطه آن­ها با شما؛ و همچنین هر حیوانی که احیانا در خواب شما دیده شده است. اگر امکان دارد، احساس خودتان را در هنگام خواب دیدن بنویسید و بگویید که آیا برایتان خوشایند یا ناخوشایند بوده است. حتما آن چیزی که در رؤیا برای شما و شخصیت­های دیگر رؤیا اتفاق می­افتد به طور دقیق بنویسید. نظرتان را به صورت خصوصی برایم بفرستید. رؤیاهای شما در پست بعدی منتشر خواهد شد. لطفا سن و جنسیتتون رو هم بنویسید. در صورتی که تمایل ندارید رؤیایتان منتشر شود، این موضوع را بنویسید تا تنها در فعالیت های تحقیقاتی از آن استفاده کنم. قبل از هر چیز از شما به خاطر رؤیاهای باارزشتان ممنونم.

این رؤیاها را نه به خاطر تعبیر کردن، بلکه به خاطر به دست آوردن مفاهیم ذهنی، دغدغه ها و علائق مردم ایران جمع آوری میکنم. این رویاها پس از این که جمع آوری شد، توسط سیستم کدگذاری هال و ون دی کسل کدگذاری و تحلیل محتوا میشود. این مفاهیم، دغدغه ها و علائق مردم دقیقا همان چیزی هستند که مردم بر اساس آن عمل میکنند، بنابراین، رؤیاها دارای معنای روانشناختی هستند و مطالعه ی آنها بسیار ارزشمند است. منتظر رؤیاهای باارزشتان هستم.




موضوع مطلب :

دوشنبه 90 اسفند 1 :: 3:9 عصر

جنسیت: زن

سن: 25

دو یا سه ماه پیش خوابی دیدم.
قبل از خواب همسایمون پیرزنی تنها بود که گاهی اوقات ما برای کمک به ایشون به خونشون می رفتیم . ایشون اسفند سال پیش از دنیا رفتند با بیماری طولانی که مدت زیادی خوابیده بودند و کاری نمی تونستند بکنند
خوابم : خواب دیدم دارم یه باغ بزرگ رو آب میدم میگم باغ چون درختای زیادی داشت داشتم با شیلنگ روی برگهای درختا آب می ریختم که یهو صدایی گفت آب نریز خیس شدم
بعد همون پیرزن همسایمون اومد جلو سالم بود تازه انگاری تپل تر هم شده بود بعد منو (همونطور که وقتی زنده بود) صدا می زد صدا زد و با هم صحبت کردیم دقیق یادم نیست چی گفتیم .
بعد یادمه من رفتم پشت اون باغ مادرم اونجا بود گفتم مامان مگه زهرا خانم نمرده بود مامانم گفت چرا؟ گفتم آخه الان اون وسط بود سالم سالم . بعدش یادم نیست فکر کنم از خواب بیدار شدم.




موضوع مطلب :

دوشنبه 90 اسفند 1 :: 3:2 عصر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >   
درباره سایت


امیرعلی مازندرانی «روانشناس، پژوهشگر، و درمانگر اختلالات خواب»
پیوندها
صفحات سایت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار سایت
  • بازدید امروز: 24
  • بازدید دیروز: 27
  • کل بازدیدها: 387975
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است