رویابین جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
جنسیت: مرد سن: 26 پدرم را خواب دیدم که با مرد همسایه که او هم مرد خوبی است دعوا میکرد و کار به شکایت و دادگاه کشیده شد و من در حین خواب میخواستم به پدرم کمک کنم و راههایی که در دادگاه میشد از خودمان دفاع کنیم را بررسی میکردم، در حین این خواب احساس ناخوشایندی داشتم و خیلی خواب ناراحت کنندهای بود. با این که پدرم همسایه را کتک نزده بود، ولی همسایه با مکر و حیله میخواست که برای ما دردسر درست کند و در شکایت خود از گفتن دروغ ابایی نداشت، ولی من میدانستم که این حرفها مناسب شأن ما نیست و به هیچ وجه قاضی قبول نمیکند. با این حال استرس داشتم و خیلی نگران بودم. موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ چند وقت پیش خواب دیدم روی پشت بام خانمان هستم که البته بیشتر شبیه پشت بام خالم اینا بود وبرف زیبایی میومد بابچه هام بازی می کردیم وبرای اینکه لب نرن الکی میگم ما بچه که بودیم ازاین خط جلوتر نمرفتیم بعد ازقسمتی که مثلا پاگرد هستم رفتم تو ومی بینم روبروی پشت بام ما یک پشت بام دیگه هست وخانواده ای آنجا هستند دارم وارد میشم عذرخواهی میکنم واینطور بود که همسر من با آنها خودمانی بود وانگار اون حق داشت اونجا بره همون شب خواب دیدم جایی هستیم وخانواده شوهرم هم هستند ویه دختری که حس خوبی بهش نداشتم اونجا بود وهمسرم جلوی اون یه چیزی به من گفت که الان یادم نیست که منو ضایع کرد بعد که میخوام درمورد اون صحبت کنم همسرم میگه اون دخترخوبی نیست بعد من باصدای بلندتر میگم پس اینو میدونی منو جلوش ضایع کردی بعد می بینم خانه مادر شوهرم توی اتاق خواب چندتا تخت بچه هست که همسرم روی یکی از اینا خوابیده من میگم من دارم میرم خونه ولی تو اصلا حق نداری بیای اینارو فکر میکنم نزدیک صبح خواب دیدم درست یادم نیست. موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ من یک شب خواب دیدم درخانمان که که قبلا بودیم دو حیوان فوق العاده زیباکه شاید بزغاله بود وارد هال شد ندوبامن بازی میکردن بعد بزغاله هرچی من اینطرف اونطرف وتو آشپزخانه می رفتم که نیاد باز دنبال من میومد و من احساس میکردم که این مال من نیست که نگه دارم ودیدم یک پسر جوان شاید 16 یا 17 ساله همین حدودا رو دیدم وپرسیدم این مال شما نیست میگه چرا هست میگم پس ببرش بعد اون یکی حیوان شاید هم قبلی برگشت و دنبال من میومید که یادم نیست چی بود میخواستم بیرونش کنم نمی دونم رفت یا ماند. موضوع مطلب :
روشهای مختلف تفسیر رؤیا که در انواع رواندرمانیها به کار میرود به درک ما از روان آدمی چه از بخش هشیار و چه بخش ناهشیار کمک کرده است. رؤیاهای تکراری، رؤیاهای شفاف، رؤیاهای بزرگ، رؤیاهای وجودی، رؤیاهای متعالی، رؤیاهای اخیر، اولین رؤیاهایی که به خاطر میآوریم و کابوسها، انواع رؤیاهایی هستند که در تفسیرهای بالینی استفاده میشوند. فروید (1900) و یونگ (1933) تکنیکهای متفاوتی را مورد استفاده قرار دادند که روانشناسان بالینی امروزی را تحت تأثیر قرار داده است (جی، هال، 1983). فروید فرایند تداعی آزاد را ترجیح میداد، در حالی که یونگ از روش گسترشی یا فزونسازی استفاده میکرد. رفتارشناسان شناختی هم رؤیا با مسئله رؤیا مواجه شدند. اگر تفسیر شناختی رؤیا منجر به یک برنامه اقدامی شود و در نهایت بیمار را بهبود بخشد، موفقیت حاصل شده است. هیل، زک، وانل، هافمن، راچلن و گلدبرگ (2000) از اصطلاح بینش به معنی توانایی بیمار در پرده برداشتن از معناهای جدید و ارضا کننده رؤیا استفاده کردند. نظریه شناختی اعلام میکند که در طول خواب، مغز در حال استراحت حافظه کوتاه مدت و بلند مدت را مرور و تحلیل میکند. مغز هیجانها، تفکرات، ایدهها، کنشها و تعاملات حافظه کوتاه مدت را با توجه به چرخه و فلسفه زندگی پردازش میکند. مغز همچنین همچنین دادههای روحانی یا مذهبی، عقاید، به صورت تخطی شده یا نشده و اطلاعات به دست آمده از طریق شهود یا تصویرسازی روانی را پردازش میکند. سپس این دادههای آشفته و همچنین مطالعه نیمههشیار بین خطوط مواد بین فردی بدون سرپرستی هشیاری پردازش میشود. مغز همه این موارد را در کنار هم به صورت نمایش بصری، صدا، هیجان و تصویرسازی شده به صورت پویا نمایش میدهد (تیسن، 2007). تمام این سناریو در بافت جهانبینی فرد نمایش داده میشود (کالتکو ـ ریورا، 2004). هیل و همکارانش (2000) یک مدل سه مرحلهای از کار رؤیا به صورت شناختی و تجربی تهیه کرد که در آن درمانگر به مراجع کمک میکند که تصاویر یک رؤیای واحد را کشف کند (مرحله اکتشاف)، بینشی را درباره رؤیا به دست آورد (مرحله بینش)، و سپس تصمیم بگیرد که بر اساس معنای رؤیا چه کاری باید در بیداری انجام دهد (مرحله کنش). در فرایند پیروی از از این مدل درمانگر از مراجع میخواست که رؤیا را تعریف کند و سپس این چهار قدم در مرحله اکتشاف را طی کنند (توصیف، تجربه دوباره، تداعی و موجبات رؤیا در بیداری). در مرحله بینش، درمانگر میپرسد فکر میکنی این رؤیا چه معنایی دارد؟ بعد از این که مراجع پاسخ داد، درمانگر سؤالات پیگیری را میپرسد مانند نظر دیگری درباره این که رؤیا چه معنایی ممکن است داشته باشد نداری؟ سپس درمانگر مرحله بینش را شروع میکند و به مراجع کمک میکند تا معنای رؤیا را بر اساس زندگی بیداری، پویاییهای درونی و نگرانیهای وجودی ـ روحانی بسازد. سپس درمانگر باز هم درباره معنای رؤیا از مراجع میپرسد و این فرایند را ادامه میدهد. در مرحله کنش، درمانگر از مراجع میخواهد که رؤیا را تغییر دهد و این تغییرات را در بیداری هم اعمال کند. در پایان این مرحله درمانگر میپرسد برا ساس این درک جدیدت از رؤیا، چه تغییراتی را میخواهی در زندگی خودت میخواهی داشته باشی و چگونه میخواهی این تغییرات را اعمال کنی؟
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 20 خواب دیدم در دانشگاه بودم. شرایط و مکان برایم آشنا بود (دانشگاه و کلاسهای آن). خیلی فعالیت میکردم.گویا اضطراب داشتم که برنامه یا کلاسی که دارم، خوب انجام شود. به این طرف و آن طرف دانشکده میرفتم و با افراد مختلف صحبت میکردم. افراد، دقیقا یادم نیست. اما چند نفر از آنها دوستانم بودند که در بسیج با آنها فعالیت میکردیم. یک نفر از آنها هم مسئول کارهای بسیج بود که من میخواستم با او کارهایم را هماهنگ کنم، اما نمیشد و من همچنان در دانشگاه سرگردان بودم و خوابم به هیچ نتیجهای نرسید.
موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 24
توی خواب دیدم که توی یک اتاق نشستم و میان خواهر و دامادمان یک بحث پیش آمده بود و دامادمان از دست خواهرم دلگیر بود، هر چند من میدانستم که خو او نیز مقصر است و او قبول نمیکرد و خواهرم هم چیزی نمیگفت، من به عنوان واسطه و مشاوره اشتباه هر دو را بهشان توضیح داده و آن ها را قانع کردم هر دو مقصر بوده و باید هم با هم خوب باشند.
موضوع مطلب : آیا رؤیا یک شهاب سنگ است ـ مقداری از مواد که از ناحیهای دور میآید که لازم است به دقت تحلیل شود تا به ما درباره آن مکان (بیرون یا درون ما) اطلاعاتی بدهد؟ آیا رؤیا نوشتهای غریب است که به زبان خارجی پیش ما حاضر میشود؟ این دیدگاه «شهابسنگی» توسط برخی از افراد مذهبی و روحانی پذیرفته شده است، توسط روانتحلیلگران راستین و درمانگران و ضمنا بسیاری از پژوهشگران. آنها رؤیا را چیزی غریب و چیزی کاملا متفاوت با کارکردهای ذهنی معمولی میدانند. این مقاله حجم زیادی از تحقیقات مناسب با دیدگاهی متفاوت ارائه میدهد ـ که رؤیا یک سنگ زمینی است، نه یک سنگ غربیه. رؤیا بخشی از کارکرد ذهنی ماست. رؤیا انتهای یک پیوستار است که از تمرکز بر تفکر بیداری شروع شده و سپس از تفکر آزادتر، تخیلات، خیالپردازی، خواب و خیال و در نهایت به رؤیا منتهی میشود. ما دلایلی را مرور میکنیم که چرا رؤیاها اغلب «کاملا متفاوت» به نظر میرسند؛ آنها ادراکی هستند نه مفهومی؛ آن عجیب هستند؛ آنها «بیش از حد واقعی» هستند؛ آنها به راحتی فراموش میشوند؛ آنها غیر ارادی هستند؛ آنها در خواب REM اتفاق میافتند ـ شرایطی کاملا متفاوت. ما نشان میدهیم که هیچ کدام از این دلایل قانع کننده نیست. به هر حال، همپوشی زیادی بین رؤیاها و اشکال دیگر کارکرد وجود دارد. این دیدگاه پیوستاری منجر به انواع متفاوتی از پژوهش و بررسی رؤیا میشود. این کار همچنین کمک میکند تا به سؤالاتی که در این حوزه بسیار مورد بحث بوده است پاسخ دهیم مثل: ما باید درباره خود «رؤیا» پژوهش نماییم یا «رؤیا دیدن»؟ رؤیاها بامعنا هستند یا یا بیمعنا؟ رؤیاها به عنوان شهاب سنگ در نظر گرفته شده است ـ میزانی از مواد که از دنیایی دیگر میآید ـ در گستره وسیعی از بافتها، توسط مردمی چنین باوری وجود دارد که اگر بدانند که در چنین عقایدی سهیم هستند، متعجب خواهند. روشن است که شواهدی که این دیدگاه را تأیید کند منجر به تغییراتی در نحوه مطالعه ما و استفاده از رؤیاها میشود. یونانیها احساس میکردند که رؤیاها ـ یا حداقل بعضی از رؤیاها ـ پیامهای مستقیمی از طرف خدا هستند. و همه مذاهب رؤیاها را از طرف خداوند میدانند. یا از طرف خدا یا از طرف شیطان. به هر حال رؤیاها از جایی دیگر میآیند! آنها یک بخش معمولی از ما نیستند. بررسیهای جدید رؤیا، از مکاتب و پیشزمینههای گوناگون از خدایان صحبت نمیکنند، اما بسیاری از اوقات رؤیاها را به شکلی میدانند که از «ناحیهای مقدس یا امن» میآیند. جایگاه آن ناحیه به ندرت مشخص شده است. برخی آن را ناحیهای بیرونی و افراد بیشتری آن را ناحیهای مقدس در درون ما دانستهاند. اما در همه این دیدگاهها، رؤیا موضوعی منحصر به فرد است. رؤیاها به عنوان بخشی معمولی از ذهن ما در نظر گرفته نمیشود، بلکه به عنوان چیزی در نظر گرفته میشوند که از ناحیهای دیگر آمدهاند (معمولا به ما کمک میکنند). به عنوان نمونه جرمی تیلور بارها اعلام کردهاست که «رؤیاها در خدمت تمامیت هستند (1983)». فروید و بسیاری از فرویدیهای راستین هیچ جایی برای این «ناحیه مقدس» ندارند، به خصوص هیچ ناحیه خارجی و دوردست. به نظر آنها، رؤیاها مستقیما از ناهشیار میآید، اما آنها به زبانی خارجی، و اغلب غیر قابل درک نوشته شدهاند. با درک تفسیر رؤیا، به وسیله تداعی آزاد، تحلیلگر به بیمار کمک میکند که راز این زبان عجیب نوشته شده را آشکار کند. این رؤیا به صورت «رؤیاهای نهفته» یا «انگارههای رؤیای نهفته» ترجمه میشوند، به صورتی که به شکل یک سری از آرزوها به زبان خودمان کاملا قابل درک درک است. زمانی که رؤیا تفسیر شد، خود رؤیا که «محتوای آشکار» گفته میشود را میتوانیم دور بیندازیم. گروهی از دانشمندان علوم شناختی هستند که کلمات در رؤیاها را محاسبه کرده و آنها را به دقت در طبقهبندیهای دقیق و با جزئیات هال ـ ون دی کسل (HV) قرار میدهند. این دانشمندان خیلی با تفسیرگران رؤیا و روانتحلیلگران متفاوتند. آنها فقط حقایق را بررسی میکنند ـ محتوای رؤیا ـ و آن را با جزئیات زیادی بررسی میکنند. اما به هر حال، آنها هم تلویحا رؤیاها را به صورت شهابسنگ در نظر میگیرند. هرچند آنها به وضوح دیدگاه شهاب سنگی را تأیید نمیکنند. آنها یک «تحلیل طیفی» دقیق انجام میدهند. آنها آزمایشگاههای دولتی هستند که تمام جزئیات شهابسنگها را بررسی میکنند ـ از نظر اندازه، وزن، چگالی، انکسار نور و غیره ـ هر نوعی از تحلیلهای دقیق. این کار ارزشمند است زیرا این شهابسنگها از دنیایی ناشناس آمدهاند، و تحقیقات دقیق ما یک لمحهای از آن دنیای غریب به ما میدهد. به همین شکل، روانشناسان بررسی همه جزئیات رؤیا با جزئیات را با ارزش تلقی میکنند و این معنی را میرساند که رؤیا اسرار جایی را که از آنجا میآید را آشکار میکند. تحلیلهای وقتگیر با استفاده از طبقهبندیهای HV در مطالعات مجزای مختلف، تا به حال در حداقل 100.000 رؤیا به کار رفته است. اما هیچ موردی در زمینه خیالپردازی، خواب و خیال و تخیل انجام نشدهاست. به طور واضحی رؤیاها به صورت «متفاوت» در نظر گرفته شده است. (البته استثناهای کوچکی وجود دارد: باروت، 1979، طبقههای HV را با گروههای رؤیاهای هیپنوتیک، خیالپردازی و رؤیاها را مقایسه کرد. استراچ و لیدرباگن، از برخی از طبقههای HV در مطالعه رؤیاها و تخیلات بیداری تحریک شده در کودکان 9 تا 15 سال استفاده کرد.) دانشمندانی نیز هستند، معمولا با رویکرد عصبی ـ شناختی یا علم اعصاب، که ادعا کردهاند که رؤیاها اصولا بیمعنا هستند (برای مثال گازانیگا، 1988؛ هابسن، 1988)، یا «زبالههای شناختی» هستند (هابسن، 2002) یا این که رؤیاها شامل موادی هستند که از سیستمهای حافظه مغز پاک شدهاند (برای مثال، کریک و میچیسون، 1983). این دیدگاه به طور واضحی اشاره میکند که که «رؤیاها کاملا متفاوتند» دیدگاه (شهاب سنگ): این دانشمندان مسلما خواب و خیال و خیالپردازی را بیمعنا یا «زبالههای» دور انداخته شده نمیپندارند. بنابراین دیدگاه شهابسنگی بسیار گسترده است، به طوری که به وسیله گستره وسیعی از افراد با جهتگیریهای متنوع مورد قبول بوده و طبق آن عمل میشود و به هر ترتیب، دیدگاه شهابسنگی به طور شهودی به نظر ما درست میرسد. حتی کسانی که عقیده دارند رؤیاها از ذهن ما برمیخیزد، هنوز تمایل دارند که باور کنند که رؤیاها متفاوتند ـ که رؤیاها به نحوی نسبت به بقیه فعالیتهای ذهنی ما «کاملا متفاوت» هستند. به هر حال، بر خلاف این حس شهودی «متفاوت بودن،» شواهد نشان میدهد که رؤیابینی واقعا یک انتهای پیوستار کارکرد ذهنی است.
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 22
با برادرم در اتومبیل پدرم بودیم. او در حال رانندگی بود، من هم در صندلی عقب نشسته بودم. چند سوسک بالدار در یک ظرف، زیر داشبورد بود. برادرم میگفت آنها را برای یک آزمایش میخواهد. من هم به شدت از سوسک میترسم. از او خواهش کردم که اگر میشود پنجرههای اتومبیل را باز کند و آنها را بیرون بیندازد، ولی هر چه میگفتم، میخندید و میگفت آخه کاری با تو ندارند. در حین جر و بحث با او، ناگاه سوسکها بال زدند و در فضای اتومبیل میچرخیدند. من هم از ترس جیغ میزدم و سعی میکردم شیشه اتومبیل را باز کنم که آنها بیرون بروند. مسلما دیدن چنین خوابی بسیار ناخوشایند و ترسناک و حتی چندشآور است و اصلا از دیدنش لذت نبردم.
موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 23
خواب دیدم که در سلف غذاخوری دانشگاه قبلیام وقتی خواستم غذا بگیرم دستگاه کارتخوان نوشت مجاز به گرفتن غذا نیست و جالب این که ساختمان سلف دانشگاه قبلیام بود ولی کارت دانشجویی و کارکنان سلف مال دانشگاه تهران بودند. در این حالت اضطراب داشتم و نگران بودم که آشپز گفت برو سیستم مرکزی درستش کن. من هم رفتم و توی کامپیوتر درستش کردم. فکر کنم دلیلش این بود که چند بار تقلبی غذای اضافه گرفتم. در ادامه اومدم و غذا گرفتم با میوه اضافه و آشپزها هم با هم شوخی میکردند. موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 26 رفته بودیم جشنواره فیلم فجر. ته سالن یه مصاحبه گر از یکی می پرسید که چرا نظر منتقدا توی روز آخر این قدر منفی بوده، در حالی که روزای دیگه، این قدر منفی نبوده. اون که ازش مصاحبه می شد، گفت بدترین انتقاد، انتقادیه که توی صورت آدم ها معلومه، نه اونی که بیان میشه. بعد نمیدونم چی شد که یهو فیلم یا شاید سریال میرزا کوچک خان رو پخش کردند. و یکی بود که توی یه جنگل که البته درختای نازک داشت و اصلا اولش به نظرم جنگل نبود، لای درختا اسب سواری میکرد و ویراژ می داد. بعد، میرزا کوچک خان رو نشون داد. یه سری سربازای انگلیسی جنگل رو محاصره کرده بودند. و یکیشون تفنگ به دست روی زمین دراز کشیده بود و با دست دیگش هم پیپ میکشید. دو سه نفر دور و بر میرزا کوچک خان روی اسب بود. یکی یکدفعه با میرزا کوچک خان زورآزمایی کرد و کم آورد و گفت چقدر میرزا قویه! بعد، فهمیدم یکی از آدمایی که دور میرزا بودند، آقا محمدخان بود! که بازیگرش آدم معروفتری از بازیگر میرزا بود (بازیگر میرزا کوچک خان دکتر توی سریال زمانه بود). با خودم گفتم اینا واقعیت های تاریخیه. اون موقع معلوم نبوده آقا محمد خان آدم بدیه، و حتما یه عده تحقیق کردند و فیلم ساختند. بعد که فیلم تموم شدف هفت هشت نفری که با من بودند، یکهو تصمیم گرفتند برن صندلی های بهتری پیدا کنند. رفتیم جلوی سالن، هی یکجا می نشستند، خوششون نمیومد، و یکجای دیگر می نشستند. آخرش یک جای افتضاح پیدا کردند. یکی از اون آدما یکی از دوستای صمیمی خودم بود. من اعصابم خرد بود، چون زانوم میخورد به صندلی جلویی. بعد، یه مجری اومد روی سن و گفت برای زنده شدن خاطرات «دختر خورشید» رو بذاریم؟ همه توی سالن موافق بودند. بعد فیلم شروع شد. که اول پرچم آفریقای جنوبی رو نشون می داد. بعد یه دختربچه روستایی رو نشون داد. همه یکهو گفتند ااااااه! مسئولا هم فیلم رو قطع کردند. اما دوباره تماشاچیا گفتند شوخی کردیم! دوباره فیلمو پخش کردند. من یهو فهمیدم فیلمی که نشون میده حتما برنده جشنواره مستند شده که چند ماه پیش برگزار شد! موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها
صفحات سایت آمار سایت
فرم تماس امکانات دیگر |
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است
|