جنسیت: زن

سن: ؟

شاید حدود سه سال پیش خواب دیدم از روی پل صراط داریم رد می شویم، که زیرش هم جهنم بود. یکی از خانوم های فامیل رد شد. و وقتی نوبت به یکی از آقایان فامیل دور رسید، پل پاره شد. افتادنشو ندیدم و بیدار شدم.

جنسیت: زن

سن: ؟

یکبار چند سال پیش، شاید ده پانزده سال پیش یکی از بستگان دور که به چشم ناپاکی معروف بود را خواب دیدم که نگهبان جهنمه و جهنم انگار شبیه یک استخر خیلی بزرگ بود و ایشون لبه استخر، یعنی جهنم راه می رفت. 

جنسیت: زن

سن: ؟

یکبار خواب دیدم توی کوهستانی هستم و پدرم اونجاست کوه نمیدیدم اما میدونستم که هست حال و هوای باصفایی بود با اینکه هیچ چیز نمیدیدم نه سبزه زار اما خیلی خیلی حس خوبی داشتم به پدرم میگم این جا چقدر عالیه میگه تازه اونور چندتا هم دریا هست میگم بریم ببینیم با شوخی میگه نخیر تو بیای اونوقت نمیذاری من برم دریا از خواب بیدار شدم تا چند حال خوب وعجیبی داشتم.

جنسیت: زن

سن: ؟

یکبار دیگه حدود چند روز به فوت عموی همین آقا (یکی از بستگان دور) خواب دیدم که عموش نیست وپدرشه و روی تشک مثل آدم مریض نشسته اما حالش خوبه واین آقا داره بخاطر اون گریه میکنه و بجای عمو بابا بابا میگه.

جنسیت: زن

سن: ؟

جدیدا همسر من برام کیفی خریده که چندان احساس رضایت نکردم وبهش نگفتم 8 فروردین خواب دیدم همون کیفو دارم اما جلوی کیف که نوشته های انگلیسی داره میبینم که پشتشه وروش ساده هست و فقط یک سگک داره خیلی خوشحال شدم روی شونم انداختم و نگاهش میکردم.

جنسیت: زن

سن: ؟

امروز 8 فروردین خواب دیدم دندان عقب یعنی عقل که در واقع خراب هست با دستم لق کردم و کندم کف دستمه ودارم نگاه میکنم ومیگم راحت شدم بدجور کرم خورده بود و خورد شده بود دست توی دهان میکنم ببینمم جای خالیش چه جوری شده میبینم خالی نیست ودندان سرجاشه تعجب میکنم که پس این کدوم یکی بود قبلش هم نگران بودم که نکنه دندان کناریشو کندم میبینم نه اینطور نیست حدود هشت ونیم امروز این خوابو دیدم وبیدار شدم 

جنسیت: زن

سن: ؟

خواب دیدم خونه قبلی پدرشوهرم هستیم وداریم هال رو جمع وجور میکنم که سفره بندازیم لباسهارو یکجا تقریبا بصورت هلال ردیف کردم که مهمان هم داشتند جا بشن مهمانها همه انگار جوانها به خصوص دوستان پسرم که فامیل هم هستند بودند سفره که انداختیم میبینم انگار لباسها رو بدجا گذلشتم و حالا هم وقت جابجا کردنش نیست ولی باز انگار تقصیر جمع وجور کردن من نبود جمعیت زیاد بود دوتا سفره کنار هم میکشیم برای آقایون اونطرفتر هست خانم جوانی که غذا رو میکشید انگار بی تجربه بود وحواسش به همه نبود برای همه کشید به جز من من هم نمیدونم چرا فکر میکردم صداشو در بیارم زشته چیزی نگفتم غذا رفت طرف آقایون تا یکی دیگه از خانمها که ایستاده بود ومیگفت چیزی نمیخاید اشاره کردم یه بشقاب برنج رفت اونطرف ونه چندان آروم گفت کسی هم که غذا میکشید انگار همسر من بود گفتم وای الان صداش بلند میشه که مگه غذا نداره چرا غذا نداره واینا که دیدم نه به خیر گذشت وشلوغ نشد این خوابو امروز 8 فروردین حدود ساعت یک بعدازظهر دیدم ونزدیک یک وربع بیدار شدم

جنسیت: زن

سن: ؟

یکبار خواب دیدم دارم میرم بعد میبینم صدای آواز بسیار زیبایی میاد نمیدونم صدای زن بود یا مرد توی عمرم چنین آوازی نشنیده بودم نگاه کردم ببینم چه کسی میتونه اینطور بخونه یکی از فامیلهای ما که خانوم هست وساده اون بود که میخوند وقتی از خواب بیدار شدم هر چی فکر کردم یادم نیومد که اون آواز چه جوری بود

جنسیت: زن

سن: ؟

من چندتا خواب هم در مورد جاریم دیدم پارسال خواب دیدم جاریم بیماری لاعلاج داره وقراره بزودی فوت کنه بهش پیشنهاد میدم که از گناهای هم بگذریم میگه نه میگم تو وضعت ازمن خیلی بدتر به خاطر همون حرفی که برای من درآوردی میتونم نگذرم و خواستی بهشت هم بری جلوی در بهشت یقت رو بگیرم ولی باز هم میگه نه منم که احساس میکنم تو این وضعیت خودش بیشتر ضرر کرد رهاش میکنم.

جنسیت: زن

سن: ؟

یکبار دیگه توی تابستانی که گذشت خواب دیدم برای جاریم مشکل بزرگی پیش اومده عمه همسرم به مادر جاریم با ناراحتی میگه من هی به دخترت مگم اینقدر به جاریت( یعنی من) وطایفه شون حسودی نکنه گوش نکرد تا آخر این جوری شد.