رویابین
جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
به رؤیابین، جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا خوش آمدید

جنسیت: زن

سن: ؟

خواب دیدم قبرمن وهمسرم ظاهرا کنار قبرستان شهرمون هست البته خیابانش اینجوری بود شب وکاملا خلوت بود ما میگشتیم دنبال قبری که هیچ نوری توش نیاد انگار هرچی بی سر صداتر بود بهتر بود دوست نداشتیم باکسی سروکارداشته باشیم هی توی قبرا میرفتیم کمی هم که نور داشت قبر بعدی رو امتحان میکدیم فکرمیکنم آخرین قبر که هیچ نوری نداشت رو انتخاب کردیم رفتیم اونجا همسرم رفت بیرون خیلی منتظرش ایستادم بعدگفتم برم تو معلوم نیست کی بیاد شاید اصلانیاد وناامید هم نبودم واصلا ترسی وجود نداشت قبرها کنار هم وبزرگ مثل اتاقهای خیلی بزرگ بودند انگار شیشه ای بودند وانگار وسیله ای هم نداشت کاملا تاریک اما خیلی دنج و پراز آرامش بود.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 اسفند 29 :: 2:14 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

خواب دیدم انگار روح از بدنم جدا شده وقراره دوبار برگرده توی مسیر که روحم خیلی تند میرفت یکی دوبار از جاهای سرسبز گذشتم خیلی باصفا بود دوست داشتم زودتر روح به تنم برگرده که دوبار اون مسیرو ببینم.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 اسفند 29 :: 2:13 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

چندسال پیش خواب دیدم توی زیر زمین خونه همین داییم هستم واونجا قبرمنه منتظر سئوال جوابم وقراره که شاگرد امام جعفر صاق که اسم اون هم جعفرصاق بود سئوال جواب کنه من ناراحت میشم وپیش خودم میگم حالا اسمش جعفر صادقه باید بجای امام جعفرصادق ازم سئوال جواب کنه مامانم هم بود بعد مادرم از پله های زیر زمین بالا میره بعد پیش خودم میگم منم برم هر وقت وقتش شد بیام روی پله های زیرزمین هم شمع روشن بود.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 اسفند 29 :: 2:12 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

دایی وزن دایی من فوت کردند خواب دیدم زن داییم در توالت زندگی میکنه وداییم برای رسیدگی بهش دائم اونجا میره به داییم میگم خوب ازاینجا ببرش میگه هر کاری میکنم خودش نمیاد.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 اسفند 29 :: 2:11 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

یه بار تحت تاثیر فیلمی خواب دیدم که بعداز زایمان باید کمی که بچم بزرگتر شد خودمو آراسته کنم وبعد خانه خودمون برم یک دختر داشتم که دربیداری ندارم مثل دختر 3یا4 ساله بانمکی بود با موهای کمی فر درحال رفتن به خانه بودیم که جایی برای وضو رفتیم انگار دو طبقه بود آقایون طبقه پایین وخانوما ظبقه بالا وضو میگرفتند رفتم جلو وضو بگیرم از بالا محل وضوی آقایون درست زیر محل وضوی مابود دیوار کوتاهی داشت ویک دایره بود من میترسیدم اگه دخترم بیاد جلو بیفته پایین دائم مراقب بودم جلو نیاد وتاکید میکردم عقب بایسته بعد رفتیم توی پیاده رو مادرم بود وپسر کوچیکمو انگار دیدم امابیشتر هوای دخترمو داشتم وانگار بیشتر دوستش داشتم 




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 اسفند 29 :: 2:9 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

خواب دیدم رفتیم شمال خونه دختر خالم میبنم که نمیدونم چرا رفتم روی پنجره وشاید سعی داشتم باز کنم وبریم داخل شاید هم نه خودشونم تو حیاط بودند بعد رفتیم خونه یکی دیگشون که نمیدونم کدام یک از اعضای خانواده اشان بود شاید تو همون کوچه بود هنوز تو نرفته بودیم من جلو در بودم همسرم داشت دنبال خونه میگشت صدای زنگ در شنیدم از همون طرف که همسرم ایستاده بود نزدیک من بود اما به خاطر یه پیچ کوچک دیده نمیشد با صدای زنگ داخل خونه ای صدای مادر وچند تا دختراش شنیده شد که میگفت نکنه همسایه ها شنیده باشند ونگران بود انگار یکی از دختراش کار ضداخلاقی کرده بود بعد همسرم گفته نه کسی نشنیده انگار می خواست خیال اون مادرو راحت کنه چون کسی هم توی کوچه نبود بعد اومد رفتیم خونه اون فامیل که من جلوی درشون بودم البته از تو رفتن یادم نمیاد اما اون خانم شاید هم بیشتر بودن اومدند وبا همسرم و اونا روی یه سکو توی کوچه بود نشستیم همسرم داشت میگفت چه هوای لذت بخشیه میرزه آدم بیاد اینجا من به آسمان نگاه کردم خوب بود اما احساس کردم در اون حد که همسرم میگه نیست چون کوچه بود و سبزه زاری چیزی دیده نمیشد اما سعی میکردم حس خیلی خوبو به خودم تلقین کنم البته خوب بود نه اینقدر باصفا.




موضوع مطلب :

سه شنبه 91 اسفند 29 :: 2:7 عصر

جنسیت: زن

سن: 19

خواب دیدم یکی از دوستانم که شب آمد چند عدد برگه از من گرفته بود، بعد از چند دقیقه پیام داده بود که خیلی دلم برات تنگ شده است. من خیلی تعجب کرده بودم و می­گفتم که این الآن پیش من بود و خواب­هایی در مورد خانواده­ام دیدم که با آن­ها بودم و اطرافم خیلی شلوغ بود.




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 اسفند 28 :: 8:18 عصر

جنسیت: مرد

سن: 24

من و همسرم و مادرخانمم قرار بود بریم واسه من شلوار لی بخریم. برای سوار شدن ماشین تاکسی یا اتوبوس من اول اشتباه بردمشون یه خیابون دیگه، بعد برگشتیم به راه درست. (کنار خیابان آهنگ در واقعیت درختکاری شده و مثل جنگله). من دیدم که توی اون درخت­ها یه بوفه هست. رفتم یه چیزی بخرم که بخورم که نمی­دونم به­خاطر صندلی یا چیز دیگه­ای من با کسی دعوام شد. کم­کم متوجه شدم که اون­ها از نزدیک­ترین دوستان من هستند که اتفاقا یکی­شون 4 سال پیش فوت کرده. بعد به­خاطر این­که چاقوکشی کرده بودم از پلیس­ها فراری بودم. توی پیاده­رو چهار دست و پا راه می­رفتم که تراول 50000 تومانی پیدا کردم. همین­طور که می­رفتم چندتا سکه 500 تومانی و . . . پیدا کردم. خوشم اومد و باز دنبال پول می­گشتم با این که به خودم یادآوری می­کردم که زشته اگه کسی از آشناها منو با این حال ببینه ولی باز گشتم و باز پول و یک تراول دیگه پیدا کردم و ...




موضوع مطلب :

دوشنبه 91 اسفند 28 :: 8:17 عصر

خیلی ها می پرسند من چرا همه اش یک خواب تکراری می بینم؟ من همه اش خواب پرواز می بینم. من چند شب است خواب می بینم دارم غرق می شوم. من از بچگی خواب می بینم که دارند دنبالم می کنند... چرا؟ این سؤالی است که مردم مرتبا از من می پرسند. به همین دلیل در این مطلب خلاصه کوتاهی از یافته ها را می آورم تا بیش تر با این رؤیاها آشنا شویم:

رِؤیاهای تکراری به اندازه بسیاری از موضوعات دیگر مثل رؤیاهای تروماتیک مورد مطالعه قرار نگرفته است. بیشتر یافته هایی که در دست است، حاصل داده هایی است که در موقعیت های بالینی یا حکایتی (یعنی یک نفر تعریف کرده که این خواب ها را دیده است) به دست آمده است. البته تعدادی هم مطالعه علمی انجام شده است که از داده های زمینه یابی استفاده کرده اند. پنجاه تا هشتاد درصد دانشجویان دانشگاه گزارش می کنند تا به حال خواب تکراری دیده اند. مدت تکرار این رؤیاها خیلی فرق می کند از یک ماه شروع می شود تا ده ها سال. دفعات تکرار رؤیاها هم خیلی فرق می کند. از هفته ای سه بار تا سالی یک بار. این جور خواب ها معمولا از کودکی یا نوجوانی شروع می شوند و در 60 تا 70 درصد اوقات محتوایی منفی دارند. به خاطر همین با رؤیاهای تروماتیک اشتباه می شوند. تحلیل محتوای این نوع رؤیاها نشان می دهد که این رؤیاها خیلی بیشتر از رؤیاهای دیگر احتمال دارد که شامل فقط خود رؤیابین باشد و در 43 درصد این رؤیاها شامل مورد تعقیب یا حمله قرار گرفتن است. موجوداتی که افراد را دنبال می کنند می توانند حیوان، غول، دزد یا نیروهای طبیعت باشند و رؤیابین یا فرار می کند یا پنهان می شود.

معمولا گفته می شود رؤیاهای تکراری در زمان های استرس شروع می شوند، مثل وفات یکی از عزیزان یا جدایی از والدین. با وجود این محتوای رؤیا معمولا مستقیما ربطی به خود موضوع استرس ندارد. مطالعات بالینی نشان می دهد این رؤیاها گاهی با حل شدن استرس دیگر تکرار نمی شوند. از این یافته ها برخی نتیجه گیری میکنند رؤیاهای تکراری همان رؤیاهای تروماتیک هستند که کمی رقیق تر شده اند. تفاوت این رؤیاها با رؤیاهای تروماتیک این است که در رؤیاهای تروماتیک شرایط استرس زا عینا تکرار می شود، اما در رؤیاهای تکراری، حالت استعاره ای بیشتر است و استرس در غالب موضوعات دیگری به نمایش در می آید. 

اما من شخصا با این ایده صددرصد موافق نیستم. قبول دارم که رؤیاهای تکراری بسیاری از اوقات ناشی از استرس های دوران کودکی است، اما نباید فراموش کرد محتوای رؤیاهای تکراری در 30 تا 40 درصد مواقع منفی نیست. بنابراین، سؤال این جا است که تکرار دقیق یک رؤیا چرا باید نشانه استرس باشد؟ رؤیایی که اتفاقا می تواند محتوای مثبتی داشته باشد. یکی از موضوعاتی که به ذهنم می رسد و شاید در جایی خوانده ام، این است که خود رؤیاها گاهی برای ما مسئله می شود و همانطور که چندین بار گفته ام رؤیاها در بسیاری از اوقات دغدغه ها و علائق شخصی ما را منعکس می کنند. بنابراین اگر رؤیاها جزئی از دغدغه های ما شوند، می توان در مورد آن رؤیا دید. به هر حال این فقط یک فرضیه است. 




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 26 :: 11:2 صبح

جنسیت: زن

سن: 20

من دو تا خواب دیدم: یکی اول این­که دیدم خواهرم آمد به خانه­مان و لباس قرمز پوشیده و خوشحال است و من می­خواهم به دانشگاه بروم و دیرم شده است و آخر هم سر کلاس نرفتم و مقنعه­ام هم گم شده بود. دوم دیدم که دوستم آمد جلوی در خانه­مان و ما می­خواهیم برویم مسجد و شب بود و اذان می­گفت و من آمدم جلوی در و بقیه خواب را ندیدم.




موضوع مطلب :

جمعه 91 اسفند 25 :: 11:37 عصر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >   
درباره سایت


امیرعلی مازندرانی «روانشناس، پژوهشگر، و درمانگر اختلالات خواب»
پیوندها
صفحات سایت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار سایت
  • بازدید امروز: 31
  • بازدید دیروز: 46
  • کل بازدیدها: 380861
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است