رویابین جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
این مطالعه طولی فرضیه پیوستگی را آزمود که فرض میکند وضعیتهای بیداری و نگرانیها در رؤیاها نمود پیدا میکند. رابطه بین محتوای رؤیا و اثر بیداری منفی در یک دوره ثابت و هم در طول دوره 6 تا 10 ساله بررسی شد. بیست و هشت شرکت کننده آزمون بهزیستی روانشناختیرا پر کرده و گزارش رؤیاهای دو دوره از زندگیشان را ثبت نمودند. تحلیلهای همبستگی نشان داد که هر چه میزان خود ـ گزارش دهی بهزیستی روانشناختی پایینتر باشد، رؤیاها بیشتر شامل تعاملات پرخاشگرانه به جای دوستانه، هیجانات منفی به جای هیجانات مثبت، شکست و بدبیاری به جای موفقیتها و خوششانسیها بود. به همین ترتیب بهزیستی روانشناختی با محتوای رؤیا در طول زمان در ارتباط بود. این یافتهها با فرضیه پیوستگی هماهنگ است. کلمات کلیدی: رؤیا دیدن؛ محتوای رؤیا؛ فرضیه پیوستگی؛ بهزیستی روانشناختی فرضیه پیوستگی فرض میکند که محتوای رؤیاهای هر روز، بازتابی از شرایط و نگرانیهای بیداری رؤیابین است. به عبارت دیگر، عناصر درون رؤیاهای مردم ممکن است مرتبط با متغیرهای روانشناختی و بیداری متناظر با آنها باشد (دامهوف، 1996، 2003). این اصل پیوستگی گاهی درست برخلاف نظر یونگ است مبنی بر این که رؤیاها با حاضر کردن جنبههای مغفول زندگی بیداری یا نگرشهای فرد به عنوان عملکرد جبرانی عمل میکند (یونگ، 1974)، اما اکثریت یافتههای آزمایشی از فرضیه پیوستگی حمایت میکند (بنگرید به دامهوف، 1996؛ 2003؛ شریدل، 2003). مطالعات نشان میدهد که وقوع رؤیاهای تکراری، کابوسها و رؤیاهای روزمره ناخوشایند با بهزیستی روانشناختی فرد در ارتباط است (برای مثال، بلاگروف، فارمر و ویلیامز، 2004؛ براون و داندری، 1986؛ زادرا و داندری، 2000)، بدین صورت که گزارش رؤیاهای افرادی که از یک اختلال روانشناختی رنج میبرند (مثل افسردگی) میتواند با گزارشهای آزمودنیهای بهنجار گروه کنترل متفاوت باشد (کرامر، 2000؛ شریدل و انگلهارت، 2000)، و این که برخی از ابعاد شخصیتی مانند برونگرایی (برنشتاین و رابرتز، 2001؛ سامسون و دیکانیک، 1986)، نوروزگرایی (شریدل، لندگراف، و زیلر، 2003) و مرزهای روانشناختی (هارتمن، الکین و گرج، 1991؛ شریدل، شافر، هافمن و جاکوب، 1999) به طور معناداری با محتوای رؤیا در ارتباط است. یافتههای مبنی بر شباهتهای بین ویژگیهای تحولی رؤیا و فرایندهای شناختی بیداری (برای مثال، کاوالرو و فولکز، 1993؛ فولکز، 1985، 1999؛ هارتمن، 1998؛ کلینگر، 1990؛ سینگر، 1993) و همچنین پیوستگی در رؤیاهای زندگی بیداری اخیر یا عوامل تنیدگیزا (برای مرور، بنگرید به دیکانیک، 2000؛ کولاک، 1991؛ شریدل، 2003) نیز با این دیدگاه هماهنگ است که محتوای رؤیا و تفکر بیداری به هم پیوسته است. . . . مطالعات بسیاری متغیرهای محتوای رؤیا را در بین گروههای سنی بررسی کردهاند. روی هم رفته، این مطالعات نشان میدهد که زمانی که رؤیاها با سیستم کدگذاری هال و ون دی کسل (هال و ون دیکسل، 1966) تحلیل بشوند، محتوای رؤیاها در طول بزرگسالی نسبتا ثابت میماند ( برای مثال، کوت، لورتی ـ لوژیر، روی و دیکانیک، 1996؛ دامهوف، 1996؛ هال، دامهوف، بلیک و ویسنر، 1982؛ لورتی ـ لوژیر و همکاران، 2000). این دادهها وقوع تفاوتهای مهم کمی را در کل محتوای رؤیاهای افراد در طول زمان نشان میدهد. مطالعات هیچگاه فرضیه پیوستگی را با محاسبه همبستگی بهزیستی روانشناختی شرکتکنندگان با ویژگیهای رؤیای متناظر در یک طرح طولی بررسی نکردهاند. جنبهای روانشناختی که از مجموعهای از اندازههای وابسته به هم شخصیتی تشکیل شده است و ممکن است به طور ثابت با محتوای رؤیا همبسته باشد. این بُعد واحد بهزیستی روانشناختی توسط براون و داندری (1986) بهزیستی روانشناختی (PWB) خوانده شد. افرادی که دریافتند بزرگسالانی که رؤیاهای مکرر داشتند، نمرات پایینتری در بهزیستی کسب کرده و محتوای رؤیای منفیتری از افراد دیگر داشتند. . . با استفاده از همین مقیاس بهزیستی روانشناختی، زادرا و داندری (2000) نشان دادند که مردمی که رؤیاهای بد را تجربه میکنند در خود ـ گزارشدهیهای بهزیستی نمره پایینتری داشتند، البته نه به اندازهای که در مورد افرادی که کابوس داشتند. در نهایت، بلاگروف، فارمر، و ویلیامز (2004) دریافتند که میزان رؤیاهای ناخوشایند به طور معناداری با سطوح پایین بهزیستی در ارتباط است. . .
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 21
من دیشب خواب دیدم که ازدواج کرده بودم و یک بچه چند ماهه داشتم. بعد یه سری آدم به خونه ما حمله کردند. همسرم رو به داخل خونه پناه دادم و برادرم رو به دام انداختند و به باد کتک گرفتند و زمانی که من خواستم دفاع کنم، من رو به سمت در شیشهای پرتاب کردند، بعدش یادم میاد خانمی تو آمبولانس 6 تا جوجه زایید و من هم در زایمانش کمک کردم، و نطفه بچه را به دستگاه کردیم. بعدش دیگه چیزی یادم نمیاد. موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 23
من در یک مکانی بودم که آن مکان برایم آشنا نبود ولی آدمها برایم آشنا بودند. آدمها از اقوامم بودند. من در این خواب دیدم که دارم با فردی ازدواج میکنم که اصلا علاقهای به آن نداشتم ولی با او ازدواج کردم و توی خواب دنبال این مسئله بودم که عشقم را پیدا کنم و به همه بگویم که من میخواهم با او ازدواج کنم، ولی موفق نشدم. کسی که باهاش ازدواج کردم ابتدا دختر عمهام بود، ولی روز بعد به یک دختر زیبا تبدیل شده بود ه پیش خودم گفتم اگر این دختر، زن من است که من با او زندگی میکنم. از حالت ناراحتی وارد زمان خوشحالی شدم و از خواب بیدار شدم. موضوع مطلب :
برگرفته از پایان نامه دکترای مارگری اچ. رانیام (Margery H. Runyan) دانشگاه کاپلا، 2009 تفاوتهای نظری در بین دیدگاههای پژوهشی بسیار بارز است که شامل رویکردهای روانتحلیلگری (فروید، 1900)، تحلیلی (یونگ، 1933)، انسانگرایی (راجرز، 1980)، علم اعصاب (هابسن، 1988)، شناختی (سی. اس. هال، 1953)، و عصبی ـ شناختی (دامهوف، 2003) میشود. درمانگران بالینی در هر گوشهای از این بحث به طور مداوم نشان میدهند که رؤیاها برای بیمار در فرایند تفسیر دارای ارزش رواندرمانی هستند. این خلاصه از فروید شروع شده و به جدیدترین مطالعات کمی در این حوزه میرسد. اولین نظریهها در دوره مدرن روانتحلیلگرانه و بر اساس مطالعات موردی بود. نظریه روانتحلیلگرانه رؤیاها با انتشار کتاب تفسیر خواب (1900) فروید با قدرت افراشته شد. این نظریه محتوای رؤیا را به آرزوهای سرخورده و ناهشیار نسبت میدهد. روانتحلیلگران به خصوص فروید اعتقاد دارند که رؤیاها تحقق آرزو هستند و رؤیا یک شی آرزو شده خارجی را با یک نماد روانی درونی جابجا میکند. فروید تصاویر رؤیا را ایجاد شده توسط ممنوعیتهای سرکوب شده، اغلب از نوع جنسی، در ناهشیار میداند. کار رؤیا شامل مکانیسمهای سرکوبی مثل تراکم، تعین چندگانه، جابجایی، اشخاص مرکب، تداعی، بسط ثانوی، علیت به عنوان توالی، بازنمایی، نمایشی کردن، و نمادپردازی میباشد (فروید، 1900). در فرایند خودمختاری رؤیا تخیلی است که به وسیله معانی و نمادها با مراقب اولیه جابجا میشود. بیمار به وسیله رؤیا میتواند جنبههای مختلف خود را به جای فرافکنی بر دیگران، درونی کند. یونگ (1933) در مخالفت با دیدگاه جبری (تعیینگرانه) فروید پیشنهاد داد که کار رؤیا کارکردهای متنوعی مثل کارکرد غایی و کارکرد جبرانی دارد؛ ناهشیار، محتوای رؤیا را میسازد تا به چیرگی و غلبه هشیاری بر یک جنبه را جبران کند تا تعادل را بین روان و تمامیت وجود برقرار کند؛ رؤیا جنبههای نادیده انگاشته زندگی بیداری را ارائه میکند. دیدگاه تحلیلی یونگی همچنین عقیده دارد که رؤیاها حاوی مواد کهنالگویی و هویداسازی خرد فراشخصی از درون ناهشیار هستند که موجب انتقال تحولی (رشدی) هشیاری میشوند (جی. هال، 1983). نظریه یونگی مفهوم رؤیای بزرگ را ارائه میکند، رؤیایی پرارزش که رؤیابین را به صورت غایی انتقال میدهد (یونگ، 1933). مثل رؤیایی که یونگ در چهارسالگی دید که نماد قضیبی عظیم در بالای اورنگ قرار داشت و صدای مادرش میگفت بله، فقط به او نگاه کن. این همان انسان ـ خور است. این رؤیا عمیقا بر پندار یونگ درباره خدا، دین و مسائل جنسی در طول زندگیش تأثیر گذاشت. یونگ عقیده داشت رؤیاهای بزرگ که اغلب قدیمیترین رؤیاهای در خاطر هستند، اغلب در سنین بین سه تا پنج سالگی اتفاق میافتند (بالکلی، براوتن، سانچز، و استیلر، 2005). در یک دیدگاه متضاد، نظریهپردازان عصبشناختی نظیر هابسن و مککارلی (1977) نشان دادند که محتوای رؤیا فقط تلاش مغز برای همخوانی با کثرت تحریکها است. سولمز بیماران دارای آسیب مغزی را بررسی کرده است و گستره وسیعی از مناطق مغزی را یافته است که جهت فرایند نمادسازی درگیرند. نظریه هابسن اعلام میکند که ریشه رؤیا دیدن فعالسازی اتفاقی نواحی مربوط به ساقه مغز، پلها و نواحی مغز میانی است که توسط قشر مغز این فعالسازیها هماهنگ میشود. این نظریه میگوید سیستم فعالسازی ـ ترکیب هر گونه اساس انگیزشی را رد میکند. به همین ترتیب نظریه شناختی هم محتوای نمادین رؤیا را به نفع محتوای به یاد مانده هشیار از تأکید خارج میکند. سی. اس هال و ون دی کسل (1966) که تأکید را بر محتوای گزارش شده رؤیا قرار دادند و یک سیستم کدگذاری برای طبقهبندی محتوا اختراع کردند اولین نظریهپردازان شناختی بودند که افرادی نظیر دامهوف، آنتروبوس و فولکز مسیر آنها را ادامه دادند. کلمات و عبارات در رؤیا به صورت کمّی کدگذاری و تحلیل میشوند. پژوهش مهم و آغازگر هال و ون دی کسل 1000 رؤیا از 200 دانشجوی مرد و زن مورد بررسی قرار داد. تفاوتهای مهم جنسیتی در این تحقیق به دست آمد که بعدا در تحقیقات دیگر مانند تحقیق دامهوف بر روی دانشجویان آلمانی و آمریکایی تأیید شد (دامهوف، مهیر ـ گومز، و شریدل، 2006). تحقیقات دیگری از دامهوف (2005) تفاوتهای اندکی را در نتایج حاصل شده در بین گروههای سنی بعد از نوجوانی، بین فرهنگها مشاهده کرد. اما تفاوتها از نظر میزان محتوای پرخاشگری بین تحقیق او و تحقیق 1966 معنادار بود. دامهوف (2004) همچنین نظریه روانتحلیلی فروید را با تحقیقاتی رد کرد که نشان میداد که رؤیاها طولانیتر، تکراریتر و معمولیتر از آن چیزی است که فروید اعتقاد داشت و این که رؤیاها بدون تغییر ظاهر تجارب روزمره دنیوی را نشان میدهند. این همان نظریه پیوستگی است. محققینی مانند سیندر با توجه به تحقیقات عصبشناسی در بین سالهای 1960 تا 1967 به این نتیجه رسیدند که رؤیاها نسخه تکراری بیداری هستند. تحقیقات طولی پزانت و زادرا (2006) این نتایج را مورد تأیید قرار داد. برانگیختگی مغزی در نیمکره چپ (آنتروبوس، 1987) نواحی ادراکی ـ حرکتی را تحریک میکند و باعث محتوای استعارهای رؤیا میشود. فولکز (1999) نیز که بسیار درباره رؤیای کودکان تحقیق کرده است، عقیده دارد که رؤیاها تحول شناختی نارس کودکان را نشان میدهد. فولکز (1967) همچنین طرفدار استفاده از رؤیاها در درمان برای تمرکز بر انطباق اجتماعی نوجوانان است. با توجه به تفاوتهای نظری زیادی که در زمینه رؤیا وجود دارد، بررسی کمی تعداد زیادی از رؤیاها میتواند به افزایش درک ما از رؤیاها کمک کند (سیگل، 2005)
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 20
توی دانشکده بودم. طبق معمول دو سه تا پروژه و دو تا میان ترم و چند تا هومورک داشتم و ساعتی بود که باید سر کلاس میرفتم و من گیج و سرگردان که الآن کدوم یکی از این کارها را Skip کنم و کدوم رو انجام بدم. افراد درون رؤیا دوستان همدانشکدهای بودند که شرایط یکسانی با من داشتند. چیز بیشتری در حال حاضر به خاطر نمیآورم. بیشتر استرس و هیجان کارهای روزمره بود. موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 26 پدرم را خواب دیدم که با مرد همسایه که او هم مرد خوبی است دعوا میکرد و کار به شکایت و دادگاه کشیده شد و من در حین خواب میخواستم به پدرم کمک کنم و راههایی که در دادگاه میشد از خودمان دفاع کنیم را بررسی میکردم، در حین این خواب احساس ناخوشایندی داشتم و خیلی خواب ناراحت کنندهای بود. با این که پدرم همسایه را کتک نزده بود، ولی همسایه با مکر و حیله میخواست که برای ما دردسر درست کند و در شکایت خود از گفتن دروغ ابایی نداشت، ولی من میدانستم که این حرفها مناسب شأن ما نیست و به هیچ وجه قاضی قبول نمیکند. با این حال استرس داشتم و خیلی نگران بودم. موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ چند وقت پیش خواب دیدم روی پشت بام خانمان هستم که البته بیشتر شبیه پشت بام خالم اینا بود وبرف زیبایی میومد بابچه هام بازی می کردیم وبرای اینکه لب نرن الکی میگم ما بچه که بودیم ازاین خط جلوتر نمرفتیم بعد ازقسمتی که مثلا پاگرد هستم رفتم تو ومی بینم روبروی پشت بام ما یک پشت بام دیگه هست وخانواده ای آنجا هستند دارم وارد میشم عذرخواهی میکنم واینطور بود که همسر من با آنها خودمانی بود وانگار اون حق داشت اونجا بره همون شب خواب دیدم جایی هستیم وخانواده شوهرم هم هستند ویه دختری که حس خوبی بهش نداشتم اونجا بود وهمسرم جلوی اون یه چیزی به من گفت که الان یادم نیست که منو ضایع کرد بعد که میخوام درمورد اون صحبت کنم همسرم میگه اون دخترخوبی نیست بعد من باصدای بلندتر میگم پس اینو میدونی منو جلوش ضایع کردی بعد می بینم خانه مادر شوهرم توی اتاق خواب چندتا تخت بچه هست که همسرم روی یکی از اینا خوابیده من میگم من دارم میرم خونه ولی تو اصلا حق نداری بیای اینارو فکر میکنم نزدیک صبح خواب دیدم درست یادم نیست. موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ من یک شب خواب دیدم درخانمان که که قبلا بودیم دو حیوان فوق العاده زیباکه شاید بزغاله بود وارد هال شد ندوبامن بازی میکردن بعد بزغاله هرچی من اینطرف اونطرف وتو آشپزخانه می رفتم که نیاد باز دنبال من میومد و من احساس میکردم که این مال من نیست که نگه دارم ودیدم یک پسر جوان شاید 16 یا 17 ساله همین حدودا رو دیدم وپرسیدم این مال شما نیست میگه چرا هست میگم پس ببرش بعد اون یکی حیوان شاید هم قبلی برگشت و دنبال من میومید که یادم نیست چی بود میخواستم بیرونش کنم نمی دونم رفت یا ماند. موضوع مطلب :
روشهای مختلف تفسیر رؤیا که در انواع رواندرمانیها به کار میرود به درک ما از روان آدمی چه از بخش هشیار و چه بخش ناهشیار کمک کرده است. رؤیاهای تکراری، رؤیاهای شفاف، رؤیاهای بزرگ، رؤیاهای وجودی، رؤیاهای متعالی، رؤیاهای اخیر، اولین رؤیاهایی که به خاطر میآوریم و کابوسها، انواع رؤیاهایی هستند که در تفسیرهای بالینی استفاده میشوند. فروید (1900) و یونگ (1933) تکنیکهای متفاوتی را مورد استفاده قرار دادند که روانشناسان بالینی امروزی را تحت تأثیر قرار داده است (جی، هال، 1983). فروید فرایند تداعی آزاد را ترجیح میداد، در حالی که یونگ از روش گسترشی یا فزونسازی استفاده میکرد. رفتارشناسان شناختی هم رؤیا با مسئله رؤیا مواجه شدند. اگر تفسیر شناختی رؤیا منجر به یک برنامه اقدامی شود و در نهایت بیمار را بهبود بخشد، موفقیت حاصل شده است. هیل، زک، وانل، هافمن، راچلن و گلدبرگ (2000) از اصطلاح بینش به معنی توانایی بیمار در پرده برداشتن از معناهای جدید و ارضا کننده رؤیا استفاده کردند. نظریه شناختی اعلام میکند که در طول خواب، مغز در حال استراحت حافظه کوتاه مدت و بلند مدت را مرور و تحلیل میکند. مغز هیجانها، تفکرات، ایدهها، کنشها و تعاملات حافظه کوتاه مدت را با توجه به چرخه و فلسفه زندگی پردازش میکند. مغز همچنین همچنین دادههای روحانی یا مذهبی، عقاید، به صورت تخطی شده یا نشده و اطلاعات به دست آمده از طریق شهود یا تصویرسازی روانی را پردازش میکند. سپس این دادههای آشفته و همچنین مطالعه نیمههشیار بین خطوط مواد بین فردی بدون سرپرستی هشیاری پردازش میشود. مغز همه این موارد را در کنار هم به صورت نمایش بصری، صدا، هیجان و تصویرسازی شده به صورت پویا نمایش میدهد (تیسن، 2007). تمام این سناریو در بافت جهانبینی فرد نمایش داده میشود (کالتکو ـ ریورا، 2004). هیل و همکارانش (2000) یک مدل سه مرحلهای از کار رؤیا به صورت شناختی و تجربی تهیه کرد که در آن درمانگر به مراجع کمک میکند که تصاویر یک رؤیای واحد را کشف کند (مرحله اکتشاف)، بینشی را درباره رؤیا به دست آورد (مرحله بینش)، و سپس تصمیم بگیرد که بر اساس معنای رؤیا چه کاری باید در بیداری انجام دهد (مرحله کنش). در فرایند پیروی از از این مدل درمانگر از مراجع میخواست که رؤیا را تعریف کند و سپس این چهار قدم در مرحله اکتشاف را طی کنند (توصیف، تجربه دوباره، تداعی و موجبات رؤیا در بیداری). در مرحله بینش، درمانگر میپرسد فکر میکنی این رؤیا چه معنایی دارد؟ بعد از این که مراجع پاسخ داد، درمانگر سؤالات پیگیری را میپرسد مانند نظر دیگری درباره این که رؤیا چه معنایی ممکن است داشته باشد نداری؟ سپس درمانگر مرحله بینش را شروع میکند و به مراجع کمک میکند تا معنای رؤیا را بر اساس زندگی بیداری، پویاییهای درونی و نگرانیهای وجودی ـ روحانی بسازد. سپس درمانگر باز هم درباره معنای رؤیا از مراجع میپرسد و این فرایند را ادامه میدهد. در مرحله کنش، درمانگر از مراجع میخواهد که رؤیا را تغییر دهد و این تغییرات را در بیداری هم اعمال کند. در پایان این مرحله درمانگر میپرسد برا ساس این درک جدیدت از رؤیا، چه تغییراتی را میخواهی در زندگی خودت میخواهی داشته باشی و چگونه میخواهی این تغییرات را اعمال کنی؟
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 20 خواب دیدم در دانشگاه بودم. شرایط و مکان برایم آشنا بود (دانشگاه و کلاسهای آن). خیلی فعالیت میکردم.گویا اضطراب داشتم که برنامه یا کلاسی که دارم، خوب انجام شود. به این طرف و آن طرف دانشکده میرفتم و با افراد مختلف صحبت میکردم. افراد، دقیقا یادم نیست. اما چند نفر از آنها دوستانم بودند که در بسیج با آنها فعالیت میکردیم. یک نفر از آنها هم مسئول کارهای بسیج بود که من میخواستم با او کارهایم را هماهنگ کنم، اما نمیشد و من همچنان در دانشگاه سرگردان بودم و خوابم به هیچ نتیجهای نرسید.
موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها
صفحات سایت آمار سایت
فرم تماس امکانات دیگر |
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است
|