رویابین جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
جنسیت: زن سن: ؟ بار دیگه خواب دیدم خانه پسر عموم مراسمه شاید نامزدی دخترش یا چیزی مشابه این بود من اونجا منتظر وسیله ای برای برگشتن بودم که خوابم برد وقتی بیدار شدم انگار نمیتونستم وسیله بگیرم پیاده راه افتادم برم خونه راه طولانی شده بود کنار یه دیوار سربازها میدویدند و منو تعقیب میکردند ازدست آنها فرار کردم جایی رسیدم که چندتا زن وچند تا کودک بودند احساس خوبی نداشتم وبه شدت احساس تنهایی میکردم وانگار که اون آدما رباط بودند وهیچ ارتباط عاطفی نمیشد برقرار کنم جایی که من بودم خارج از شهر وخیلی از خونمون دور بود پیش خودم گفتم اون موقع که من خوابیدم خدا کنه این خواب باشه که دارم میبینم وخودمو سرزنش میکردم که اگه من حجاب بهتری داشتم الان باید توی باغهای بهشت باشم نه اینجا خیلی نگران پسر کوچکم بودم گاهی مثل پرده ای که باز بشه اونو وسط بازار میدیدم که مثل توی خونه سر سفر نشسته بود موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ نمیدونم میتونم چندتا خوابو یک جا بنویسم یا نه اگر اشکالی داره منو در جریان بگذارید یک بار خواب دیدم قراره بلایی بیاد وکل فامیلهای ما برای اینکه از این بلا درامان بمونیم روی چیزی شبیه به کره زمین اما کوچک قرار گرفتیم واز زمین کمی بلند شده بودیم وداشتیم آرام بالا میرفتیم چیزی شبیه یه لایه ابر روی همه مارو پوشانده بود تا ازبلایی که در فضاهم بود هم درامان بمانبم غیراز افراد فامیل یک خانواده ازهمسایه قدیمی هم باما بودند فقط فکر میکنم 4یا5 نفر نتونستند با ما باشند وپایین ماندند موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ یکباردیگه خواب حضرت علی رو دیدم با چندتا ازخانومهای فامیل جمع هستیم اونها توی یک ماشین که کوچکتر از مینی بوس بود به همراه حضرت علی سوار بودند من اول نمی خواستم همراه اونا برم بعد فکر کردم که شاید فامیلها غریبی کنند تصمیم گرفتم که سوار شم موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: ؟ یک شب خواب دیدم فامیلها مثل همیشه که مراسم خاصی مثل محرم وغیره داریم جمع هستیم خواهر شوهرم پذیرایی میکرد وسط حضرت علی ایستاده بود وچند تا کتاب که توش چیزی نوشته نبود دستش بود منو صدا زد وگفت بیا این کتابهارو بنویس. موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 22 تو اتاق نشسته بودم. داشتم امتحانی که فردا داشتم رو میخوندم. کلی کتاب و جزوه و . . . جلوم بود. اتاقم خیلی شلوغ بود که گفتم یه ذره استراحت کنم. بعد دوباره شروع به خواندن کنم. تکیه داده بودم به تختم. همینجور تو فکر بودم که یهو تو فکرم اومد که چند روز دیگر سوار ماشین بنز میشم. آخه قراره که رابطهای رو با یکی از افراد خونواده شروع کنم که اون فرد صاحب بنز است. که یهو این فکر تو ذهنم اومد و دوستی و و . . .
موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 24
خواب دیدم که دوست هم اتاقیم قرار است ازدواج کند. در یک کاغذی جدولی بود که یک سطر آن متعلق به مشخصات دوست هماتاقیم از جمله نام، نام خانوادگی، یا شغل پدر . . . بود و در سطر دوم آن مشخصات همسر وی بود. در ضمن تصویر هر 2 نیز در جدول مشخص بود. صبح که از خواب بیدار شدم جریان خوابم را با او در میان گذاشتم. او بسیار تعجب کرد و گفت قرار است ازدواج کند. و از من خواست تا مشخصات همسر وی را بگویم، ولی من به خاطر نمیآوردم. البته لازم به ذکر است که من حدسیاتی در مورد ازدواج وی (دوستم) زده بودم. و شاید این خواب را به خاطر آن دیدم.
موضوع مطلب : از دوران باستان تا کنون، عقاید گوناگونی درباره رؤیاها وجود داشته است. حتی امروزه، عقاید متفاوتی در بین فرهنگهای مختلف دنیا در مورد رؤیا وجود دارد. در ادامه به مروری بر این باورها می پردازیم: رؤیا به عنوان تجارب روح سرگردان رؤیابین: در این عقیده که رؤیا «به معنای واقعی تجربه روح سرگردان رؤیابین است»، تصور میشود که رویدادهای رؤیا واقعا رخ میدهند (تدلاک، 1992 ص. 8). بسیاری از فرهنگهای غیرغربی تمایز واضحی بین رؤیا و دنیای بیداری قائل نیستند. این عقیده خاص را میتوان در بین مردم گینه نو مشاهده کرد (توزین، 1975). در فرهنگ غربی، جنبش رمانتیک که در واکنش به خردگرایی قرن هیجدهم برخاسته بود، تأکید خاصی بر رؤیاها داشت. حتی یک نویسنده رمانتیک (تراکسلر) تا جایی پیش رفت که اظهار داشت رؤیا از زندگی بیداری فرایند اساسیتری است (النبرگر، 1970). رؤیا به عنوان اثرگذار: باور رؤیاهای اثرگذار نیز مبنی بر این است که رؤیا و زندگی بیداری هر دو واقعی هستند (تدلاک، 1992) با این وجود، چنین پنداشته میشود که رؤیاهای اثرگذار میتوانند موجب شود که چیزی در زندگی بیداری اتفاق بیفتد (هانت، 1989). رؤیاهای اثرگذار شباهت زیادی با رؤیاهای پیشگو دارند (اوزوکا، 1988)، با این تفاوت که تصور میشود رؤیاهای اثرگذار مستقیما اثر علّی میگذارند (هانت، 1989، ص. 84). یک بررسی روی دانشگاه نیجرین، نشان داد دو درصد شرکتکنندگان باور داشتند که رؤیاها میتوانند باعث شوند رویدادی در آینده اتفاق بیفتد (اوزوکا، 1988). در برخی از قبایل مراسم خاصی صورت میگیرد تا اتفاقی که در رؤیا دیده شده است، در بیداری به وقوع نپیوندد (تدلاک، 1991). رؤیا به عنوان پیشگو: تصور میشود که رؤیاهای پیشگویانه، قابلیت پیشبینی یا مشاهده آینده را دارد. این رؤیاها، رؤیاهای الهامبخش نیز نامیده میشود. عقیده رؤیاهای پیشگو به دوران یونان و روم باستان برمیگردد. در آن ایام، شایع بود که رؤیاها به عنوان طالع آینده شخصی افراد نگریسته میشد. طالعبینان و انواع گوناگون کتابها برای کمک به این فرایند پیشگویی مورد استفاده قرار میگرفتند (هانت، 1989). این عقیده در اواخر قرن نوزدهم نیز وجود داشت. عنوان کتاب مشهور تفسیر خواب فروید (1900) نیز برگرفته از همین تفاسیر رایج از رؤیاها بود (النبرگر، 1970). در دوران معاصر نیز این عقیده بررسی شده است. تقریبا 90 درصد از دانشجویان دانشگاه نیجرین به رؤیاهای پیشگویانه اعتقاد داشتند و 76 درصد آنها اظهار داشتهاند که تا کنون برنامههایشان را به خاطر یک خواب تغییر دادهاند (اوزوکا، 1988). در ایران نیز عقیده به رؤیاهای پیشگویانه (تحت عنوان رؤیای صادقه) بسیار رایج است، این عقیده در اسلام نیز مورد تأیید است. رؤیا به عنوان تلهپاتی: رؤیاهای تلهپاتی، رؤیاهایی هستند که تصور میشود میتوانند پیامی را از راه دور از یک فرد دیگر به فرد برسانند (وندیکسل، 1994). فریدریک مییر، واضع اصطلاح تلهپاتی، معتقد بود خواب زمانی است که فرد بیشتر مستعد ارتباط از راه دور با افراد دیگر است (به نقل از وندیکسل، 1994). حتی فروید در مقالهای نوشت «خواب موقعیت مناسبی را برای تلهپاتی فراهم میکند» (دوروکس، 1953، ص. 86). در سال 1962 مجموعه آزمایشهایی در بیمارستان میمونایدز در بروکلین انجام شد تا تأثیر تلهپاتی بر رؤیاها را بسنجد (اولمن، کریپنر، و واگان، 1973؛ هانت، 1989). طرح این پژوهش به این صورت بود که یک فرد پیامی را به یک آزمودنی خفته در طول خواب REMمیفرستاد. در 9 مورد از 13 مطالعه عمده، نتایج معناداری از نظر آماری به دست آمد که از ادراک فراروانی حمایت میکرد (اولمن، کریپنر، و واگان، 1973؛ وندیکسل، 1994). با این وجود، شرایط و نتایج این آزمایش تکرار نشد (وندیکسل، 1994). رؤیا به عنوان دیدار: رؤیاهایی است که پنداشته میشود در آن ملاقات یا ارتباطاتی با خدا، ارواح یا یک فرد مُرده برقرار میشود که این رؤیاها در اوایل دوران یونان باستان شایع بود (هانت، 1989). این رؤیاها ممکن است اهداف روحی، پیشگویانه، و یا اطلاعرسانی برای رؤیابین داشته باشد (هانت، 1989). از طول تاریخ رهبرانی بودهاند که بر اساس رؤیاهای دیدار، تصمیماتی گرفتهاند (وندیکسل، 1994). بسیاری از رؤیاهای درمانگر به نظر میرسد که در آنها خدا یا ارواح درمانگر دیده شود (مییر، 1966). رؤیاهای دیدار در برخی از قبایل تصور میشود تأثیر منفی دارد و مراسمی برگزار میشود تا اثرات منفی آن از بین برود (تدلاک، 1992). رؤیا به عنوان کهنالگو: کارل یونگ، رؤیاهای کهنالگویی را به عنوان رؤیاهایی تعریف کرد که مشتمل بر موضوعات بینفرهنگی اسطورهشناسی یا روانی هستند و به همه تجربیات گذشتگان در هنگام بیداری برمیگردد (کان و داندری، 1986؛ هانت، 1989). چنین رؤیاهایی اغلب به شکل نامعمولی واضح، عجیب یا تخیلی دیده میشود (هانت، 1989). عقیده یونگ مبنی بر موضوعات کهنالگویی برمیگردد به محققین قرن نوزدهم مانند فن شوبرت که در سال 1814 نوشت رؤیا شامل سیستم خودمختاری از نمادهای جهانی است که در همه افراد گذشته و حال رایج است (النبرگر، 1970). رؤیا به عنوان تشخیص بیماری: یونانیان باستان بر این باور بودند که رؤیاها میتوانند نشانگر سلامت جسمانی باشند (هانت، 1989). استفاده از رؤیاها به عنوان یک ابزار تشخیصی توسط بقراط به طور رسمی مطرح شد (مییر، 1966). یونانیان باستان، رؤیاهای تشخیصی را رؤیاهایی طبیعی میدانستند، نه پیشگویانه. تصور میشد روح در طول خواب قادر است دلایل بیماری را به وسیله تصاویر شناسایی کند (مییر، 1966). پژوهشگر قرن نوزدهم، شرنر ارتباط بین رؤیاها و سلامت جسمانی رؤیابین را بررسی کرد (النبرگر، 1970). وی در مورد نمادهای رؤیایی که متناظر با اندامها و احساسهای جسمانی هستند، تحلیلی را ارائه داد. مثلا رؤیای ترافیک با وضعیت قلب و گردش خون در ارتباط است (النبرگر، 1970). دانیل شیدر، که یک روانتحلیلگر و عصبشناس است، در مورد برخی از بیمارانش نوشت که رؤیاهایی داشتند که از بیماری قریبالوقوع آنها خبر میداد (اشنیدر، 1976). پژوهشگر دیگری رؤیاهای بیماران قلبی را بررسی کرد، و نتیجه گرفت بسیاری از رؤیاهای بیماران میتوانستند کارکرد هشداردهنده در مورد سلامت افراد داشته باشند (اسمیث، 1986). رؤیا به عنوان درمانگر: این باور که رؤیاها بیماری جسمانی را درمان میکند، در یونان باستان و فرهنگهای غیرغربی یافت میشد. بسیاری از یونانیهای باستان معابدی برای درمان بیماریها به وسیله رؤیا ساختند (مییر، 1966). بیمار پس از برخی از مراسم تطهیر به معبد واگذار میشد و بهبود وی بستگی به دیدن رؤیای درست داشت. (مییر، 1966). در برخی از فرهنگهای غیرغربی افراد خاصی رؤیاهایی میبینند که به آنها قدرت میدهد که دیگران را درمان کنند (منهایم، 1991). باورهای روانشناختی رؤیا: زیگموند فروید این مفهوم را مطرح کرد که رؤیاها میتوانند ناهشیار فرد را نشان دهند (فروید، 1900). وی اظهار داشت نیروی برانگیزنده رؤیاها برآورده کردن آرزو است. این آرزوها مشتمل بر تکانههای جنسی یا پرخاشگرانه نوزادی است که برای رؤیابین غیرقابل پذیرش بودهاند. بنابراین، این آرزوهای ناهشیار به صورت مبدل در جستجوی اظهار شدن هستند که به عنوان محتوای آشکار رؤیا شناخته میشود. سطح دوم رؤیا، محتوای پنهان آن است که از آرزوها و تخیلات ناهشیار سرکوب شده تشکیل شده است. این محتوای پنهان میتواند برای معنای روانشناختیاش تحلیل شود. فروید اظهار کرد که رؤیای تفسیر شده میتواند کاربرد رواندرمانی داشته باشد (دنتان، 1987). ایده دیگر این است که رؤیاها معنای خصوصیای برای رؤیابین دارد، اما ممکن است هنوز برای رؤیابین قابل درک نباشد (هیلمن، 1979). این عقاید، را میتوان در این جمله تلمود دید که «رؤیای تفسیر نشده مانند نامه خوانده نشده است» و «به انسان چیزی در رؤیا نشان داده میشود که در دلش فکر میکند» (وندیکسل، 1994، ص. 54). باورهای خلاقانه در مورد رؤیا: هنرمندان و مخترعین گزارش کردهاند رؤیاها میتواند در کارهای خلاقانهشان به آنها کمک کند (ایپل، 1993؛ کولاک، 1989). نویسنده مشهور، رابرت لوئیس استیونسون اظهار داشته است که مهمترین ایدههای خلاقانهاش را از رؤیاها به دست آورده است (کولاک، 1991). کارن هورنای گفته است رؤیاها اغلب «چه در افراد نوروتیک و چه در افراد سالم تلاشهایی برای حل تعارضها هستند» (هورنای، 1950، ص. 349). علاوه بر شواهد روایتی بسیار، شواهدی تجربی نیز برای حمایت از این باور که رؤیاها میتوانند به حل مسئله کمک کنند وجود دارد (دلانی، 1990). محرومیت از خواب REMدر انسانها و حیوانات، باعث نقص در حل مسئله و خلاقیت میشود (کریپنر و روبینشتاین، 1990). تحقیقات دیگر نشان میدهند که رؤیا دیدن ظرفیت حافظه را برای به خاطر سپردن رویدادها بالا میبرد (کویکان، 1987). تحقیقاتی نیز وجود دارد که نشان میدهد رؤیا میتواند به تطابق با رویدادهای تنشزا کمک کند (کارترایت، 1991؛ گرینبرگ، پیلارد و پیرلمن، 1972). باورهای بی معنا بودن رؤیا: باور بی معنا رؤیا ادعا میکند که رؤیاها اساسا رویدادهای زیستی بیمعنا هستند. امروزه پژوهشگرانی هستند که بر این باورند که رؤیاها منحصرا رویدادهای فیزیولوژیکی بدون معنای زیربنایی هستند (کریک و میچیسون، 1983؛ هابسون و مککارلی، 1977؛ فولکز، 1985). یک دیدگاه رایج علمی این است که رؤیاها منحصرا از شلیک تصادفی عصبی تشکیل شده است (گلوبوس، 1991). هادفیلد (1954) رؤیاها را فقط محصول فرعی سوء هاضمه میدانست. بسیاری از محققین نیز عقیده دارند رؤیا کارکردی فیزیولوژیکی مانند رها کردن قشر مغز از تصاویر ذهنی اضافی دارد (کریک و میچیسون، 1983). باورهای وابسته به واقعیت: آزمایشگاههای مدرن خواب و رؤیا حجم زیادی از دادهها را در مورد رؤیاها و رؤیا دیدن به دست آورد است (وندیکسل، 1994). بسیاری از این یافتهها در بین عموم مردم پذیرفته شده است. یک مورد از این واقعیتهای به اثبات رسیده این است که همه هر شب رؤیا میبینند (دمنت و کلیتمن، 1957). با این وجود در فرهنگ امروز آمریکا مثلا لزوما هر کسی این موضوع را نمیداند (دومینو، 1982).
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 21
من و مادرم در جایی بودیم که برایم آشنا نبود. فقط ما دو نفر آنجا بودیم. مادرم مشغول آشپزی (تهیه سالاد الویه) بودند. پس از ترکیب کردن مواد متوجه شدند مقدار خیلی زیادی ژامبون در الویه است. سپس دوباره سیبزمینی پختند و اضافه کردند. بعد دیدند سیبزمینی زیاد شد. دوباره به همان میزان اولیه، از تمام مواد سالاد الویه را تهیه کردند و در غذا ریختند و سالاد آماده شد. من به شدت گرسنه و منتظر غذا بودم. بسیار خوشعطر و خوش آب و رنگ شده بود. مادرم داشتند غذا را آماده میکردند (در ظرف) که بخورم که در همان موقع از خواب پریدم و ناکام ماندم! تمام چیزی که از خواب یادم میاد همین بود! موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 26
آخرین خواب من مربوط به صبح همین امروز میباشد. درست بعد از این که از خواب بیدار شدم، خوابی که دیده بودم را به یاد آوردم. من در خواب مادربزرگ مادرم را که چند سال پیش فوت کرده بود را دیدم. زمانی که ایشان زنده بودند مشکل بینایی نداشتند، اما من در خواب او را دیدم در حالی که نابینا بود و داشت با من و برادرم صحبت میکرد. جزئیات این خواب را علیرغم تلاش زیاد برای به خاطر آوردن آن، به یاد نمیآورم. با توجه به ذهنیتی که از دیدن مردگان در خواب دارم، احساس خوشایندی به این رؤیا به من دست نداد.
موضوع مطلب :
در طول 2500 سال، فلاسفه علاقه زیادی به رؤیا ـ به عنوان یک موضوع، مثال یا تمثیل نشان دادهاند. در دوران باستان سقراط، افلاطون و ارسطو رؤیا را «پایداری تصویر» در ذهن خفته میدانستند. سقراط و افلاطون بر خلاف ارسطو و تجربهگرایان معتقد بودند که با تجربه حسی نمیتوان بین رؤیا و بیداری تمایز قائل شد. سقراط و افلاطون باور داشتند که رؤیاهای پیشگویانه میتوانند رخ دهند در حالی که ارسطو در این زمینه تردید دارد. افلاطون میگفت که حتی نجیبترین و عاقلترین افراد آرزوهای غیراخلاقی خود را در رؤیا بروز میدهند (به نقل از دریزباخ، 2000). در قرون وسطی به دلیل نقش ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام در فلسفه، فلاسفه این قرون بر رؤیاهای پیشگویانه و دلالتهای اخلاقی رؤیا تمرکز داشتند. آگوستین مثل افلاطون کیفیت پیشگویانه برخی از رؤیاها را پذیرفت. آگوستین همچنین سؤالاتی را در ارتباط با اخلاق در رؤیاها و نقش خدا در رؤیاهای غیراخلاقی مطرح کرد. اما توماس آکویناس علاقهای به رؤیاهای پیشگویانه نداشت. اگرچه خدا میتواند از طریق رؤیاها با ما حرف بزند، آکویناس میترسد که برخی از رؤیاها از سوی شیطان و گمراه کننده باشد (به نقل از دریزباخ، 2000). در سالهای 1500 تا 1800 فلاسفه برجسته خردگرایی چون دکارت، پاسکال و لایبنیتس و فلاسفه تجربهگرایی چون هابز و برکلی به موضوع رؤیا علاقهمند بودند. دکارت مانند سقراط رؤیا را در تضاد با تجربهگرایی میدید و بر این باور بود که با دید تجربی نمیتواند واقعیت را از رؤیا تشخیص داد، اما در نهایت وی به این نتیجه رسید که بیداری از رؤیا با ثباتتر است. پاسکال اظهار داشت که رؤیاها چندان بیثبات نیستند و در واقع بیداری میتواند خواب باشد و خواب نیز بیداری. یا شاید هم ما تنها با مردن بیدار میشویم. اما هابز بر این عقیده بود که رؤیا نه تنها کمثباتتر از بیداری است، بلکه غیرمنسجمتر و مهملتر از بیداری است. از دیدگاه برکلی، تفاوت بین رؤیا و بیداری، وضوح بیشتر بیداری است. لایبنیس اعتقاد داشت که تفاوت بین رؤیاها با عالم واقعیت وضوح بیشتر واقعیت نیست، بلکه در بیداری همه به دنبال هدف خاصی هستند. در رؤیاها قضاوت جدیدی رخ نمیدهد و همچنین تصاویر غیرقابل توضیحی وجود دارد (به نقل از دریزباخ، 2000). در قرن نوزدهم کانت اظهار داشت که رؤیاها فقط تصاویری خودساخته هستند حواس را فریب دهند. شوپنهاور بر آن بود که زندگی در عالم بیدار و رؤیاها دو برگ از یک کتاب هستند، بدین معنی که از دو عالم مجزا نیامدهاند. نیچه با این ایده موافق بود و میگفت رؤیاها و هشیاری ریشه در تحریک عصبی دارند. تفاوت بزرگ این رؤیا و بیداری ایت است که رؤیاها میتوانند خلاقانهتر و آزادانهتر تفسیر شوند. ویلیام جیمز میگوید: «عالم رؤیا زمانی که در خوابیم، عالم واقع ماست . . . زمانی که بیدار میشویم، برای ما دنیای غیرواقع میشود. اما اگر در یک رؤیا در طول روز ذهن ما را مشغول کند، به شکل جهان زیرین در کنار عالم بیداری باقی میماند» (به نقل از دریزباخ، 2000). در قرن بیستم با تخصصی شدن فلسفه، علاقه فیلسوفان به موضوع رؤیا کمتر شد. زیرا علوم دیگر، به خصوص روانشناسی به موضوع رؤیا میپرداختند. در این دوران برگسون (1914، به نقل از دریزباخ، 2000) بر آن بود که رؤیاها واحدی عجیب از حافظه و حواس هستند که با فقدان اراده رؤیابین درآمیختهاند. از دیدگاه سارتر (1948؛ به نقل از دریزباخ، 2000) رؤیاها بیشتر شبیه به یک داستان هستند که برگرفته از واقعیت نیست. بردلی (1914؛ به نقل از دریزباخ، 2000) تفاوت بین عالم رؤیا و به اصطلاح واقعیت را قبول دارد، اما تردید دارد که بیداری، واقعیت باشد. در سالهای اخیر نیز رؤیا موضوع مورد علاقه بسیاری از فیلسوفان ذهن (چالمرز، 2010؛ فلاناگان، 2000) سؤالات و پاسخهای فلسفی بسیاری را در مورد رؤیا مطرح کردهاند. اما یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان و روانشناسان رؤیا فروید (1900) بود که در ادامه نظریات وی و سایر نظریات مهم روانشناختی در حوزه رؤیا مطرح میشود.
موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها
صفحات سایت آمار سایت
فرم تماس امکانات دیگر |
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است
|