سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویابین
جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
به رؤیابین، جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا خوش آمدید

جنسیت: مرد

سن: 26

خواب دیدم که دندان­های جلوی دهانم بیرون افتاده و درون گل فرو رفته بود. بعد آن­ها را برداشتم و سرجای خود قرار دادم، حس عجیبی بود و جدید. تا به حال این حس را نداشتم. اندکی (بسیار جزئی) ترس و دلهره، آن هم به خاطر جدید بودن اتفاقی که افتاده. افرادی که در پیش من بودند، خانواده خودم و خانواده نامزدم بود. در عین حال افراد درون خواب همگی خوشحال و  سرحال بودند.




موضوع مطلب :

یکشنبه 91 اسفند 6 :: 10:15 عصر

این مطلب برگرفته از سخنرانی رابرت استیک گلد (Robert Stickgold) در همایشی است که توسط مؤسسه بیال (Bial) برگزار شد.

«ده ها سال تحقیق دانشمندان، حجم وسیعی از داده ها را فراهم آورده است که این داده ها همگی بر اهمیت خواب بر روی پردازش حافظه آفلاین تأکید می کنند. این مطالعات بر روی مگس ها، پرندگان، جوندگان، گربستانان، و انسانان همگی متفق القول اند که محرومیت از خواب، باعث اختلال در عملکرد حافظه می شود و به طور کلی خواب در فرایند تشکیل حافظه بسیار اهمیت دارد. سابق بر این، معمولا دانشمندان می گفتند خواب روی فرایند «تثبیت» حافظه نقش دارد، امروزه می دانیم که اهمیت خواب، فراتر از تثبیت خاطراتی است که در گذشته ایجاد شده است. البته خواب یکی از کارهایی که انجام می دهند تثبیت حافظه است، اما همچنین می تواند باعث افزایش خاطرات ثبت شده، تلفیق خاطرات، یا جدا کردن دو خاطره به هم پیوسته شود. می تواند به طور انتخابی جنبه های مهم یک خاطره را حفظ کند، و از یک خاطره پیچیده لب مطلب را بیرون بکشد، می تواند از مجموعه زیادی از خاطرات چیزی را کشف کند، و باعث افزایش بینش فرد نسبت به یک موضوع شود.» در این جا استیک گلد به دو آزمایش اشاره می کند. یکی از این آزمایش ها نشان می دهد افراد پس از خواب توانایی تمایز تصاویر بهتری پیدا میکنند و این بهبود برای چند روز ادامه می یابد. در مطالعه دیگر واگنر و همکاران نشان دادند خواب می تواند بینش افراد نسبت به رویدادها را زیاد کند. استیک گلد سپس وارد بحث رؤیا می  شود:

«یکی از سؤالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا رؤیا هم در این بین تأثیر ویژه ای روی حافظه دارد؟ سالها است که این موضوع پذیرفته شده است که رؤیا هم تا حدی در فرایند حافظه نقش دارد. اما برای این موضوع شواهد علمی کمی وجود داشته است. حتی یک رویداد که مربوط به بیداری باشد، خیلی کم در رؤیاها عینا اتفاق می افتد. در واقع فقط 1 تا 2 درصد رؤیاها دارای عناصری هستند که عینا یکی از رویدادهای زمان بیداری را به تصویر می کشد. در مقابل، شباهت بین خواب و بیداری بیش تر در زمینه هیجانی بوده است که فرد در رؤیاها تجربه کرده است. حتی مطالعاتی که تلاش کرده اند، موضوعاتی را وارد رؤیای فرد کنند کاملا ناموفق بوده است. البته امروزه چند مطالعه با استفاده از چند بازی کامپیوتری به نام تتریس یا آلپاین ریسر، توانسته اند تا حدی روی محتوای رؤیا تأثیر بگذارند. اما این مطالعات نشان نمی دهند که رؤیا بر روی فرایند یادگیری این بازی ها تأثیر داشته اند. در یکی از مطالعات، افراد پس از بازی کامپیوتری می خوابیدند. پس از بیداری، آنهایی که خواب آن بازی کامپیوتری را دیده بودند، دیگران، عملکرد بهتری داشتند. این نتیجه می تواند نشان دهد که رؤیابینی بر روی یادگیری که مستلزم عملکرد حافظه است، تأثیر دارد. در مطالعه ای دیگر نیز نشان داده شده است که فعالیت مغزی در هیپوکامپ، ناحیه ای که در فرایند حافظه نقش اساسی دارد، در حین خواب، یادگیری پس از خواب را بهبود می بخشد. اما این فعالیت در هیپوکامپ در مرحله NREM دیده می شود که در آن معمولا رؤیاهای کمتری به خاطر آورده می شود...»

استیک گلد پس از بیان این موضوعات به ارائه مدلی در مورد حافظه و نقش خواب و رؤیا می پردازد که از حوصله این مطلب خارج است. 




موضوع مطلب :

یکشنبه 91 اسفند 6 :: 2:40 عصر

مکانیسم­های اصلی خواب کشف شد: امیدواری برای درمان فرسودگی و اختلالات خواب

محققین دانشگاه ایالت واشنگتن مکانیسمی را که مغز از حالت بیداری به خواب می­رود را کشف کردند. این یافته­ها راه را بر مجموعه دیگری از یافته­ها در زمینه کمک به خوابیدن، درمان سکته مغزی و سایر آسیب­های مغزی باز می­کند. جیمز کروگر عصب­شناس دانشگاه واشنگتن می­گوید ما می­دانستیم که فعالیت­های مغزی با خواب در ارتباط است، اما هیچ­وقت نمی­دانستیم چگونه. آبشاری از انتقال دهنده­های شیمیایی و پروتئین­ها در این رؤیا نقش دارند. در آمریکا 50 تا 70 میلیون نفر اختلال خواب دارند که مشکلات آن­ها تقریبا 150 میلیارد دلار ضرر به اقتصاد این کشور وارد می­کند و تصادفات جاده­ای به خاطر خستگی میلیاردها دلار ضرر به این کشور وارد می­نماید. محققین نشان دادند که چگونه ATP (آدنوزین تریفسفات) منبع مهم انرژی سلول­ها توسط سلول­های مغزی فعال آزاد می­شود تا رویدادهای مولکولی را ایجاد کند که در نهایت منجر به خواب می­شود. آنگاه ATP به گیرنده­ای متصل می­شود که مسئول برخی از عملکردهای سلول است و سیتوکینز (Cytokines) که یک پروتئین علامت دهنده است  که تنظیم خواب را نیز علامت می­دهد. با مشخص شدن نقش ATP در تنظیم خواب راهی برای مشخص شدن چگونگی تغییرات مغزی در سایر حالت­های مغزی نیز مشخص می­شود. مثلا، یادگیری و حافظه بستگی به تغییرات در ارتباط بین سلول­های مغزی دارد. این تحقیق نشان می­دهد ATP علامت این تغییرات است.

(منبع: www.sciencedaily.com)

مصرف دارو برای بی خوابی یا اضطراب خطر مرگ و میر را افزایش می دهد

بر طبق مطالعاتی که توسط Genevieve Belleville  پروفسور دانشگاه Laval’s انجام شده است، داروهایی که برای درمان بی خوابی و اضطراب به کار می روند، خطر مرگ و میر را تا 36% افزایش می دهند. در این مطالعه عوامل فردی که ممکن است روی خطر مرگ تاًثیر بگذارد مانند مصرف الکل و دخانیات، سلامت جسم، میزان فعالیت بدنی و وجود یا عدم نشانه های افسردگی بین شرکت کنندگان کنترل شد و نتیجه گرفته شد که مصرف قرص های خواب یا داروهای تسکین دهنده اضطراب با افزایش خطر مرگ ارتباط دارد. داروهای خواب و ضداضطراب روی زمان واکنش، هشیاری و هماهنگی تاًثیر می گذارند و باعث عوارض مختلف می شوند. همچنین ممکن است آنها اثر بازدارندگی روی سیستم تنفسی داشته باشند که می تواند مشکلات تنفسی را علی الخصوص در هنگام خواب افزایش دهد. این داروها بازدارنده سیستم عصبی مرکزی  نیزهستند که ممکن است روی قضاوت افراد اثر بگذارد و خطر خودکشی را افزایش دهد. دکتر Belleville معتقد است درمانهای شناختی رفتاری اثرات خوبی در درمان بی خوابی و اضطراب دارد. همراه کردن یک رویکرد دارویی در کوتاه مدت با درمان روانشناختی یک راهکار خوب برای کاهش اضطراب و بهبود خواب است.

(منبع: www.sciencedaily.com)




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 5 :: 4:6 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

یک شب هم خواب دیدم جایی رفتیم برای روزه خانمهای فامیل جمع بودند و آقایی که روحانی بود در مورد ماورا فکر میکنم صحبت میکرد وخیلی به دل من نشست حرفهایی بود که من دوست داشتم بدانم بیرون که آمدم نمیدونستم کفشهامو کجا وجلوی کدوم در درآوردم بعد پیداش کردم و پوشیدم نمیدونم جلوی همون در که در اوردم بود یا در دیگه.




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 5 :: 3:47 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

یه شب خواب دیدم وارد خانه ای به رنگ بنفش که بسیار زیبا وخیره کننده بود وارد شدم توی راه پله وهمه جا بنفش بود توی اتاق یا هال یک دستشویی که البته دست میشوریم بود به رنگ مشکی بعدها می بینم این خانه رو برادر شوهرم خرید بعد مادر شوهرم اینا وبعد مادرم که بدست اینا که رسید دیگه بنفش نیود وسفید کهنه مانند بود پیش خودم میگم که انگار خونه قشنگ به مانیومده باید بگم که من از رنگ بنفش متنفر بودم وبا دیدن این خواب از این رنگ خوشم اومد.




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 5 :: 3:45 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

یه شب خواب دیدم جایی هستم لب دریا که موجهای بلند وبسیار بسیار زیبایی میزد همونجا در داشت امدم تو ودر را بستم در خانه بودم می خواستم به پسر بزرگم بگم که موجها رو بره نگاه کنه همسرم که داشت میرفت سرکار صدا زدم و میگم که به پسرم بگه وبعد پشیمان میشم میگم اصلا چیزی بهش نگه تو دلم میگم تا بره اونجا برسه شاید خطرناک باشه چون از حادثه برای خانوادم می ترسم وبعد که میرم تو اتاق از اینکه قرار شد بهش نگیم خوشحالم که با خیال راحت می شینم و دائم نگران نیستم که به سلامت برسه یا نه البته راهش تقریبا کوتاه بود. 




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 5 :: 3:44 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

من یک پسر داییم دارم که سرطان داره یک شب خواب دیدم بادختر اون داریم قدم میزنیم و خیلی ناراحته میگه حال پدرش خیلی بده وبعد به خونه ای میریم که خونه ما بود میبینم خواهرشوهرش که چندسال به خاطر سرطان فوت کرده اونجاست از پله ها بالا میره من نگرانم نکنه خونه به هم ریخته باشه وهمه جاهم دور میزد بعد یه بالکون کوچک بود که میگفت این جا زندگی میکنه که گل و گیاه هم اونجا بود نمیدونم شاید هم شوهرم اونجا زندگی میکرد  میبینم که بازم ناراحتند وداماد پسر داییم هم که سرطان داره فکر می کنم به خاطر اونه بعد میبینم اون یکی دامادش که برادر همونی که سرطان داره اونجا نشسته از خانمش میپرسم که چرا همسرش اینجوری مثل ادم مریض و داغون شده میگه سروتونین داره که من مثل آدم سرطانی می دیدمش بعد رفتم خونه شوهرم وارد شد دیدم که سالمه خیلی خوشحال شدم ازبس که اونجا صحبت مریضی همه بود.




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 5 :: 3:42 عصر

جنسیت: زن

سن: ؟

چند شب پیش هم خواب دیدم خونه ما مهمونیه سفره انداختیم وناهار خوردیم بعدش میریم خونه مادر شوهرم اونجا هم سفره ناهار پهن بود و نشستیم بعد از ناهار یکی از خانمهای فامیل که اونجا بود  ایستاده بود و روی دوتا دیوار کنار هم بصورت پرده سینما برنامه های کامپیوتر افتاده بود اون وخواهرش با لمس کردن عقب و جلو میبردند وباهاش کار میکردند من میخواستم این کارو کنم نشد واونا خندشون گرفته بود من خیلی ناراحت شدم وحسادت کردم که من با کامپیوتر میتونستم کار کنم و اونا بلد نبودند حالا این که جدیده چرا باید از من بهتر بلد باشند میرم خونمون که مثل خونه قبل از ازداواجم بود و تصمیم میگیرم که به همسرم بگم روی این دیوار کامپیوتر بذاره دوتا مشکل داشتم 1 روی دیوار پنجره بود که در واقعیت نبود و چیزهای دیگه بنابراین برای این کار جا نداشت 2 می ترسیدم بفهمند و بگند که حسودی کرد ولی بازم دلم می خواست این کارو کنم.




موضوع مطلب :

شنبه 91 اسفند 5 :: 3:42 عصر

جنسیت: زن

سن: 20

بسم الله ـ به دانشکده­مان رسیدم. مثل این موقع­ها (شنبه 7 صبح) خالی و خلوت بود، من کوله­پشتی بزرگم را که غذای هفته­ام تویش بود، زیر چادر،‌روی کولم انداخته بودم (دقیقا همان کوله که در واقعیت همراهم بود و همه چیز واقعی بود) دوستی که با او قرار داشتم تا بیاید و نمایشگاه را آماده کنیم،‌ دم در دانشگاه دیدم (با این دوست واقعا شب قبل باهاش قرار گذاشته بودم) یک چیزی راجع به کوله­ام گفت که چقدر گنده است (همیشه در دنیای واقعی استرس گنده و تابلو بودن کوله­ام را دارم) و با هم قدم زنان به سمت نمایشگاه رفتیم تا وسایل را جمع کنیم. بعد با صدای اس ام اس همین دوست از خواب بیدار شدم که منتظرم بود. این خواب کوتاه هم توی ماشین در راه بود! توی خواب خیلی خوشحال بودم از دیدن دوستم (توی واقعیت هم خیلی خوشحال می­شوم) و خیلی هم احساس کلافگی می­کردم به خاطر کوله­ام (که در واقعیت هم دارم)!




موضوع مطلب :

جمعه 91 اسفند 4 :: 11:11 عصر

جنسیت: مرد

سن: 25

خواب مراسم عروسی عمویم را دیدم که در حیاطی که بر خلاف شکل واقعی­اش که کاشی­کاری نیست به صورت کاشی­کاری­های شطرنجی قرمز رنگی فرش شده بودند و زن­ها آن­جا می­رقصیدند. من در آن­جا احساس افسوس و حسرت را داشتم که ای­کاش من دقیقا در موقعیت عمو (خانم عروس، احترام­ها، مراسم عروسی و شادی، آینده خوب و . . .) بودم. همچنین خواب دیدم که به داخل یک برج 110 طبقه رفته­ام و با آسانسور بالای برج رفتیم، با کارگران خدماتی آن­جا برای دیدن هواپیمایی که قرار بود آن­جا بنشیند و سپس با جمعی از کارگران خدماتی آن­جا و چندتا از صاحبان برج تجاری با آسانسور پایین آمدیم و هر چه پایین می­آمدیم نمی­رسیدیم همکف. آن­ها هر 10 طبقه را یکبار می­زدند تا کمی توقف کنیم و دچار سرگیجه نشویم اما باز هم وقتی پایین می­آمدیم من احساس سرگیجه کردم و از یکی از حاضرین خواستم دست مرا بگیرد و مرا بلند کرد و از بیهوشی بیرون آمدم. بعد آمدیم در محوطه حیاط آن­جا روی یک ساختمان سکومانند نشستیم و راجع به مسائل اقتصادی و علی­الخصوص مسائل چین صحبت کردیم.




موضوع مطلب :

جمعه 91 اسفند 4 :: 11:9 عصر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >   
درباره سایت


امیرعلی مازندرانی «روانشناس، پژوهشگر، و درمانگر اختلالات خواب»
پیوندها
صفحات سایت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار سایت
  • بازدید امروز: 266
  • بازدید دیروز: 23
  • کل بازدیدها: 385294
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است