رویابین جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
جنسیت: زن سن: ؟ دیشب یعنی شب 15 اسفند سه تا خواب دیدم یکی جایی بودیم که داشتیم فیلم میدیدیم فکر کنم شب بود توی هنر پیشه ها یک زن هم بود که در بیداری مزاحم ما بود بسیا ارایش میکرد ومن چند بار اونو بدون ارایش دیدم که زیبایی نداشت توی خواب از بازیگرها بود وارام اشک میریخت من چهره اونو با خانمی که یکبار شنیده بودم واقعا زیباست وهنگام اشک ریختن انگار مروارید از چشمش میریخت در خواب با این خانم مقایسه کردم و گفتم در صورتیکه اون خانم زیبا سفیدیش طبیعیه واین مصنوعی به یکی از پسرهای نوجوان فامیل که نمیدونم کی بود جریان ارایش اون خانومو گفتم وبعد بسیار فکورانه به تلویزیون خیره شد وگفت بعد هم میشه رویا توی خواب و خیال مردم میره منظورش این بود که با ارایش اینکارو نادرست رو میتونه بکنه ومن ازاین که این بچه جوان متوجه چنین فریبی شده توی دلم تشویق کردم. موضوع مطلب : حتما از عنوان عجیب و غریب این کتاب تعجب کردید. اما قبل از معرفی کتاب، بیایید اول کمی با نویسنده 80 ساله اش که دانشمندی بسیار جالب است آشنا شویم. جان آلن هابسون (John Allan Hobon)، استاد بازنشسته روانپزشکی دانشگاه هاروارد است و مدت ها بر روی مرحله REM خواب تحقیق کرده است. به جرأت می توان او را تأثیرگذارترین دانشمند در حوزه خواب رؤیا دانست (البته در کنار ویلیام جی. دامهاف William G. Domhoff عزیزم). هابسون در این دهه بسیار پرکار بوده است (قابل توجه 80 ساله های ایران) و چند نظریه بسیار مهم و حداقل 3 کتاب به چاپ رسانده است که بعدها در موردشان خواهم گفت. برویم سراغ ایگو، ارگو سام. دوستانی که روانشناسی خوانده اند، حتما می دانند که ایگو یکی از سه پایه مدل ساختاری روان است. به طور خلاصه ایگو بخشی از روان است که به فرد کمک میکند عنان نیازهای اغلب جنسی غیر معقول را حفظ کند و سعی کند آن ها را به شکلی معقول ارضا کند، و از طرفی اصول اخلاقی و آرمانهای فرد را با اصل واقعیت هماهنگ کند. بگذریم، اینجا فرصت نیست که بخواهیم این مدل را کامل توضیح بدهم. اما ارگو سام که بعد از ایگو آمده است، یک عبارت به زبان لاتین است به معنای «من فکر می کنم» و اشاره به جمله معرف دکارت دارد که حتما می دانید که آن جمله چیست: «من فکر میکنم، پس هستم.» خب،حالا فروید، دکارت و هابسون چه ربطی به هم دارند؟ دکارت پس از این که به همه چیز شک کرد، به آخرین چیزی که نتوانست شک کند این بود که حتما یک نفر هست که دارد شک می کند، و خلاصه اساس فلسفه خودش را بر همین اساس ساخت. در بحث ذهن و مغز، که به موضوع خواب و رؤیای ما هم ربط دارد، دکارت قائل به دوگانه نگری بین مغز و ذهن بود. از نظر دکارت، ذهن و مغز دو موجودیت کاملا مستقل هستند که به صورت هماهنگ و منظم با هم کار میکنند. پس از مرگ، مغز از بین می رود و ذهن باقی می ماند. حالا برای این مطلب را بهتر درک کنیم، نگاهی می کنیم به چند خط از مقدمه این کتاب: جدایی عصب شناسی و روانپزشکی که در اوایل قرن بیستم رخ داد، دقیقا همزمان بود با انتشار کتاب «تفسیر خواب» فروید. نتیجه این اتفاق، جدا شدن نافرخنده این دو حوزه به ذهن بی مغز در روانپزشکی {و البته روانشناسی} و مغز بی ذهن در عصب شناسی. حاصل این اتفاق، کم و بیش رسمیت دادن به دوگانه نگری دکارت بود که فروید را طلیعه دار این جدایی می کرد. فروید که نتوانست یک نظریه یکپاچه از مغز و ذهن تدوین کند، یک روانشناسی حدس و گمانی بی ارتباط با علوم مغزی را پایه نهاد. من {هابسون} معتقدم این دو حوزه تخصصی حداقل از نظر مفهومی به یکدیگر نیاز دارند، و خواسته و آرزوی من را برای تلفیق مجدد این دو حوزه ای که اکنون از هم جدا افتاده اند را نشان می دهد که می توان این عنوان را برایش انتخاب کرد: به سوی عصب شناسی روان پویا (روانکاوانه). منظور من از عصب شناسی روان روانکاوانه، این است که بسیار از پدیده ها که امروزه به روانکاوی نسبت داده می شود، دارای اساس زیستی مشخصی هستند. یکی از این حوزه های اصلی، اساس مغزی رؤیا است، موضوعی که عمرم را وقف آن کرده ام. ایگو ارگو سام، نخست یک فراساختار بالینی و فلسفی که بر اساس بنیادهای اثبات شده علمی بنا شده است. موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 27
آخرین خوابم، خواب یه بچه کوچولو بود که داشت گریه میکرد و خیلی ناز و قشنگ بود. روی یک تخت خوابیده بود و من در کنارش بودم، اما خیلی گریه میکرد و بیتاب بود. وقتی دست به صورتش زدم، دیدم که تب دارد و به خاطر تبش گریه میکند. بعد مادرم را صدا کردم و بهش گفتم که بچه تب داره، و ازش خواستم یه کاری براش بکنه تا خوب بشه و بعدش یکدفعه از خواب پریدم و بقیه خوابمو ندیدم که چی میشه. موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 20
در جایی بودم مثل بام تهران، یا هرجایی که میتونست تلهکابین داشته باشه، اما فکر کنم همین تهران بود، چون اولی که اومد توی ذهنم نیمکتی بود که همیشه با دوستدخترم روی اون مینشستیم. پیش هم بودم و یه کم با هم دعوا داشتیم. اون یکم ناراحت به نظر میرسید و من سعی داشتم اونو از اون حالت دربیارم. دستاشو گرفتم و شروع کردم باهاش حرف زدم. یادم نمیاد چیا بهش گفتم. توی کابین ما یک خانم پیر با یک نفر دیگه که یادم نمیاد کی بود یا چه سنی داشت نشسته بودند. اون خانم پیر به ما گفت به نظر میرسه خیلی همدیگرو دوست دارید. دوست دخترم خندید و گفت همین طوریه . . . . بقیه خوابم در یادم نمیاد! موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 22
آخرین خوابی که به یاد دارم، و آشفتگی آن کمتر از خوابهای دیگرم بود را مینویسم. (البته این توضیح را هم بدهم که به لحاظ شرایط روحی و آشفتگی ذهنی من حدود 2 ماه است که خواب خوب ندیدم). این خواب مربوط به شب 5 اردیبهشت میباشد و وقتی که به دندانپزشکی رفتم و عصبکشی دندان کردم. خواب از این قرار بود که در آن تمام هماتاقیهایم در کنار من بودن و ما مشغول صحبت کردن بودیم که ناگهان من احساس کردم که دندانی که پر کردم، مواد درونش ریزش کرده و بعد از آن تکتک دندانهایم افتاد و بسیار وحشتزده چهره خود را در آینه دیدم و متوجه شدم که فرم لبهایم کلا تغییر کرده (کج شده) و من وحشتم چند برابر شد. موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم؛ ولی او با دیدن چهره من خندید، و من شروع به گریستن کردم. با صدای اذان صبح از خواب پریدم و پیشانیام کاملا خیس شده بود و قلبم به شدت میتپید و از این که اتفاقات تنها یک خواب بود، خوشحال شدم. موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 24
حس غریبی بود، تقریبا آدمهایی که اطرافم بودند را نمیشناختم و احساس میکردم که نمیدانم چرا در آن لحظه در آن مکان حضور دارم. شرایط رؤیا تقریبا برایم آشنا بود و موقعیتی که که در آن حضور داشتم را میپسندیدم ولی تقریبا احساس خاصی به آنها نداشتم و تاریکیها را بیشتر حس میکردم تا نقاط روشن و اتفاقات واضح. از توضیح بیشتر در این رابطه معذورم!!! موضوع مطلب : در مورد محتوای رؤیا چهار نوع ثبات کلی با استفاده از سیستم هال ـ وندیکسل به دست آمده است. نخست، مطالعات بسیاری آشکار کرده است که رؤیاهای دانشجویان مرد و زن در ایالات متحده در نیمه دوم قرن بیستم با وجود تغییرات فرهنگی گسترده یکسان باقی مانده است. این یافتهها همچنین پایهای هنجاری را برای بسیاری از مطالعات فراهم کرد. دوم، در طول بزرگسالی در محتوای رؤیا تغییر اندکی رخ میدهد یا هیچ تغییری اتفاق نمیافتد. یعنی، رؤیابینان سالمند با دانشجویان دانشگاه تفاوتی ندارند، شاید به جز کاهش پرخاشگری جسمانی و هیجانات منفی، رؤیاها در مطالعات طولی درباره یادداشتهای روزانه رؤیا که توسط بزرگسالان ارائه شد تغییر نکرد، ادعایی که برای چهار یا پنج دهه آزموده شد. سومین نتیجه از سیستم هال ـ ون دیکسل این است که یک الگوی ثابتی از تشابهات و تفاوتهای بین فرهنگی در محتوای رؤیا وجود دارد. به عنوان مثال در همه جای دنیا تفاوتهای ثابتی در درصد جنسیت شخصیتهای رؤیاهایشان دارند. زنان به یک اندازه رؤیای مردان و زنان را میبینند، اما 67% شخصیتها در رؤیاهای مردان مرد هستند. همین تفاوتهای جنسیتی در داستانهای نویسندگان مرد و زن و داستانهای کودکان پیشدبستانی وجود دارد. هم در مردان و هم در زنان معمولا رؤیاها شامل پرخاشگری بیشتری نسبت به روابط دوستانه، بدبیاری بیشتر از بختیاری، و هیجانات منفی بیشتر از هیجانات مثبت است. علاوه بر این شباهتها، تفاوتهای کمی نیز وجودی دارد که در مبنای تفاوتهای فرهنگی دارای معناست. به طور مثال، افراد در جوامع سنتی کوچک نسبت به جوامع صنعتی درصد بیشتری از شخصیتهای حیوانی را در رؤیای خود میبینند. علاوه بر این تفاوتهای زیادی از یک جامعه به جامعه دیگر در پرخاشگری جسمانی درون رؤیا وجود دارد، با این وجود، چهارمین مورد ثبات در محتوای رؤیا مربوط به ثبات محتوای رؤیا از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است. مردان در بیشتر جوامع نسبت به زنان درصد بیشتری از پرخاشگری جسمانی در رؤیا را دارند.
موضوع مطلب : جنسیت: زن سن: 20
میخواستم لباس انتخاب کنم واسه بیرون رفتن. در کمد رو باز کردم. یکییکی لباسها رو امتحان کردم. ولی نمیتونستم هیچکدوم رو انتخاب کنم. در نهایت یه مانتوی سبز برداشتم و پوشیدم. خیلی طولانی بود مدت این اتفاق و حتی توی خواب هم کاملا مستأصل بودم. بعد که لباس رو انتخاب کردم رفتم سیگار خریدم. یه سیگار light بود که جعبهاش هم صورتی بود. ولی فقط جعبه را گذاشتم تو کمد و حتی بازش هم نکردم. توضیح بدم که من سیگار نمیکشم و اون لباسی رو هم که توی خواب پوشیدم، در واقعیت ندارم و دوست هم ندارم که داشته باشم. صبح که ا زخواب پاشدم احساس گیجی میکردم. آخه نمیفهمیدم منظور این خواب چیه. موضوع مطلب : جنسیت: مرد سن: 25
این خواب، یکی از کاملترین خوابهایی است که به خاطرم مانده است. خواب دیدم در یک مکانی که اصلا یادم نمیآید کجا بود و به احتمال زیاد شهر خودمان (شیراز) بود به دنبال مادرم میگشتم. همه جا را گشتم ولی وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم خانه است و برای من همسری انتخاب کرده است. وقتی از او پرسیدم که او کیست، گفت همسرت. گفتم چگونه؟ او گفت تو در عقد اویی؛ یعنی بدون آنکه من روحم خبر داشته باشد او با من محرم شده بود. هم خوشحال بودم و هم ناراحت. مادرم میگفت عمویت خیلی از او تعریف کرده است. من کمکم داشت خوشم میآمد. جلو رفتم تا با او حرفهایی که باید قبل از ازدواج زده میشد بزنم. اما او کاملا ساکت بود و فقط یک لبخند بر لبان او بود. جلو رفتم و برای اولین بار در عمرم یک دختر را گرفتم. میخواستم به او بگویم بیا عهد ببندیم که مسافر بهشت باشیم، اما از خواب پریدم. تا آنجایی که به خاطر دارم تمام صحنههای خواب کمنور بود. موضوع مطلب : رؤیای آگاهانه به هر رؤیایی می گویند که فرد رؤیابین در حین رؤیا بفهمد که در حال رؤیا دیدن است. این اصطلاح، توسط روانپزشک و نویسنده هلندی، فردریک (ویلم) فن ایدن (1932-1860) پایه گذاری شد. در رؤیای آگاهانه، رؤیابین ممکن است بتواند تا حدی نسبت به روی نقش خود در رؤیا، یا محیط رؤیای خود کنترل پیدا کند. رؤیاهای آگاهانه می توانند مثل واقعیت یا عجیب و غریب باشند. مشخص شده است که امواج بتا -1 در رؤیابین های آگاهانه بیش تر اتفاق می افتد، و بنابراین فعالیت در لوب آهیانه ای مغز این رؤیابینان بیشتر است. این موضوع باعث می شود رؤیابین نسبت به رؤیای خود هشیار شود. رؤیای آگاهانه مورد بررسی علمی زیادی قرار گرفته است و وقوع آن کاملا اثبات شده است. نخستین کتاب علمی که به بررسی علمی رؤیای آگانه پرداخت نوشته سلیا گرین Celia Green است. این کتاب «رؤیاهای آگاهانه» نام دارد و در سال 1968 به چاپ رسید. گرین به بررسی ویژگی های اصلی این رؤیاها پرداخت و ادبیات مربوط به این رؤیاها را مورد بررسی قرار داد، علاوه بر این، وی داده های جدیدی را نیز در کتاب خود ذکر کرد. او نتیجه گیری کرد که رؤیاهای آگاهانه طبقه مجزایی از رؤیاهای عادی هستند و پیش بینی کرد که مشخص خواهد شد که این رؤیاها در دوره REM خواب دیده می شوند. علاوه بر این گرین نخستین کسی بود که بین رؤیاهای آگاهانه و پدیده بیداری کاذب false awakening ارتباط قائل شد. فیلسوفی به نام نورمن مالکولم Norman Malcolm بر این باور بود که اساسا بررسی دقت گزارش های رؤیا غیرممکن است. اما هنگامی که مشخص شد که حرکات چشم در مرحله REM با محتوای رؤیا در ارتباط است، این احتمال مورد نظر قرار گرفت که کارهایی که در بیداری اتفاق می افتد نیز ممکن است در حین رؤیای آگاهانه یادآوری شود. اولین شاهد علمی از این موضوع در اواخر دهه 80 میلادی به دست آمد. در آن زمان کیث هیرن Kaith Hearn گزارش کرد، داوطلبی موفق شده است در حین خواب REM با حرکات چشم، شروع رؤیای آگاهانه را علامت بدهد، این علامت توسط دستگاه پلی سومنوگراف ثبت شد. چند سال بعد، استفن لابرگ، در رساله دکترای خود در دانشگاه استنفورد، همین شیوه را به کار برد. در دهه 90 میلادی، بسیاری از تحقیقات این یافته را تکرار کردند که افراد رؤیابین، در حالت رؤیای آگاهانه می توانند با حرکات چشم به پژوهشگران علامت بدهند که به محتوای رؤیای خود هشیار هستند. علاوه بر این تکنیک های زیادی پدید آمده است که به افراد کمک می کند نسبت به رؤیای خود هشیاری پیدا کنند. استفن لابرگ بعدها نشان داد که وقتی فردی در رؤیا شروع به شمردن اعداد می کند، سرعت شمردن در رؤیا برابر با بیداری است. رؤیای آگاهانه به دو طریق می تواند شروع شود. نخست این که فرد رؤیابین یک رؤیای عادی را شروع می کند، اما سرانجام به این نتیجه می رسد که در حال رؤیا دیدن است. اما در حالت دوم، فرد از همان ابتدا می داند که در حال رؤیا دیدن است. رؤیای آگاهانه می تواند به درمان کابوس ها کمک کند. موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها
صفحات سایت آمار سایت
فرم تماس امکانات دیگر |
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است
|